شرح مثنوی بدیع‌الزمان فروزانفر – دفتر اوّل – بخش ۴۵ – جوابِ خرگوش ایشان را

هر پیمبر امتان را در جهان‌ همچنین تا مخلصی می‌خواندشان‌
کز فلک راه برون‌شو دیده بود در نظر چون مردمک پیچیده بود
مردمش چون مردمک دیدند خرد در بزرگی مردمک کس ره نبرد

برون‌شو: راه خروج، گریزگاه، خلاص و رهایی.

چنان‌که مدرسه‌ی فقه را برون شوهاست بدانک مدرسه‌ی عشق را قوانین است‌

دیوان، ب ۵۰۸۹ نظر: نیروی بینایی، نگاه و دید.

پیمبران مردم را به رهایی و آزادی از شهوات و لوازم عالم محسوس دعوت می‌کردند و این نکته اساس دعوت ایشان است برای آنکه به وحی و الهام دریافته بودند که از این تنگنا چگونه خلاص توان جست، احکام شریعت همه و به‌طور کلی این راهها را به امت نشان می‌دهد ولی منکران، انبیا را مانند خود می‌شمردند و به مقیاس ضعف عقل و بصیرت خود می‌سنجیدند و ایشان را خوار می‌داشتند غافل از اینکه خداوند، گاه در چیزی کوچک قدرتی شگرف قرار می‌دهد چنان‌که در مردمک دیده با همه خردی، توانایی دیدن اجسام بزرگ و پهناور مانند کوه‌ها و دریاها نهاده است، انبیا نیز مردمک چشم آفرینش بودند که مردم از قدرت و عظمتشان غفلت داشتند، ذکر فلک به مناسبت آن است که عالم محسوس بفلک نهم نهایت می‌پذیرد و حکمای پیشین بر این عقیده بوده‌اند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *