شرح مثنوی بدیع‌الزمان فروزانفر – دفتر اوّل – بخش ۴۴ – مُقَرر شدنِ ترجیحِ جهد بر توکل

عهدها کردند با شیر ژیان‌ کاندر این بیعت نیفتد در زیان‌

بیعت: پیمان اطاعتی است که مسلمانان با خلفا می‌بستند بدین گونه که هر فردی دست خود را به دست خلیفه می‌داد و مصافحه می‌کرد و اطاعت خود را در جمیع امور مطابق فرمان خلیفه اظهار می‌داشت و گاهی به قسم نیز تاکید می‌نمود و خلفا نیز در آغاز کار متعهد می‌شدند که بر وفق احکام قرآن کریم و سنت رسول (ص) عمل کنند، این عمل به مناسبت آنکه به رسم خرید و فروش در گرفتن دست شباهت داشت آن را بیعت نامیده‌اند، مجازاً، قرار داد و پیمان به‌نحو اطلاق.

مقدمه‌ی ابن خلدون، طبع بولاق، ص ۱۷۴٫

قسم هر روزش بیاید بی‌جگر حاجتش نبود تقاضای دگر

جگر: مجازاً، غم و غصه:

بی‌تو به سر نمی‌شود با دگری می‌نشود هرچه کنم عشق بیان بی‌جگری می‌نشود

دیوان، ب ۵۸۰۴

ز ان خورد خون جگر عاشق زیرا شیر است‌ شیر دل نبود آن کو ز جگر بگریزد

همان مأخذ، ب ۲۸۹۹

بی‌جگر: بی‌زحمت و رنج.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *