مقدمه ولد نامه – نسخۀ اصل این کتاب

نسخۀ اصل این کتاب متعلق است به دوست دیرین نگارنده جناب دانشمند ارجمند آقای محمّد باقر الفت اصفهانی ادام الله ايّام افاضاته العالیه که آن را در طي يك نامه با خامۀ شیرین رسای خود بدین گونه وصف کرده‌اند که عیناً بی کم و زیاد نقل می‌شود:

“در سال ۱۳۳۱ قمری هجری عبدالمجید نامی از اهل بغداد گذارش به اصفهان افتاده نظر به سابقۀ آشنائی بر نگارنده وارد شد. از حال و مقصودش پرسیدم. جواب داد که چندی است در قسمت كتب شرقیه از کتابخانۀ عمومی لندن خدمت بوده فعلاً از طرف همان مؤسسه برای خریداری کتب عتیقه به اینجا آمده ام. این مرد چند ماهی در اصفهان اقامت و به واسطۀ پشت کار و بصیرتی که در این خصوص داشت آنقدر از کتابهای خطی کمیاب و نسخه‌های عزیز به چنگ آورده از اعماق این کهنه شهر بیرون کشید که نام بسیاری از آن ها را نگارنده جز در ضمن احوال مؤلفين سلف ندیده وجود چنین ذخائر ذیقیمتی را در پیرامون خود تصور نکرده بودم و پس از اینکه کتب ابتیاعی خود را ضمن چند صندوق برای حمل و نقل به خارجه مرتّب و مهیّا نمود هنگام وداع ورقۀ خط اعتباری که از بانك شاهنشاهی بنام نگارنده گرفته بود به من سپرده گفت اگر کتباً خرید کتابی را در اصفهان از شما خواستم لطفاً اقدام نموده برایم بفرستید و قیمت آن را به اعتبار این ورقه از بانك گرفته بپردازید. چند ماهی از حرکت معزی الیه گذشته بود که مکتوبی از او رسیده نام و نشان شخصی را در زوایای محلۀ بید آباد نوشته چنین دستور می داد که در نزد این شخص کتابی از پسر صاحب مثنوی هست این کتاب را به هر قیمت ممکن می‌شود برای من خریده بفرستید. نگارنده پس از ملاقات صاحب کتاب و گفتگوی معامله کتاب را به مبلغ شصت تومان خریده به خانه آوردم.[۱] این وقت خاطرم به این موضوع متوجّه و مشغول شد که ملاحظه کردم از طرفی نسخۀ مزبوره فعلاً امانتی است به من سپرده بایستی بصاحبش باز دهم و از طرف دیگر آنچه معلوم است این کتاب از نسخ نفیس و کمیاب خواهد بود که مانندش در جامع ترین کتابخانه های عالم یافت نشده با چنین اصرار به قیمت گزافش خریدارند و بنابراین اخراج یک چنین نسخۀ نفیسی از ایران به دستیاری من مبادا خود جفا و جنایتی محسوب گردد. چند روزی در بحران این اندیشه پریشان و از قبول چنین وکالتی پشیمان بودم که از حسن اتّفاق در آن روزها مرحوم شیخ مرتضی ملقّب به حاج منور علیشاه از فقراء خاکسار پسر مؤيّدالاطباء طهرانی و فرزند طریقت حاج بهار علیشاه چندی می‌گذشت گذارش به اصفهان افتاده نظر به سابقۀ آشنائی در خانۀ نگارنده اقامت و انزوا اختیار کرده بود و چون خاطر مرا مشوّش و مهموم دید خود داوطلبانه درخواست نمود که فرستادن کتاب را يك ماه به تأخیر انداخته در اختیارش بگذارم تا يك نسخه از روی آن بنویسد. معلوم است که چنین پیشنهادی جامع انجام هر دو قسمت از تکلیف شخصی و نوعی بنده و خالی از هر نوع مانع بود. لذا کتاب را به معزی الیه دادم و آن مرحوم با شور و شعفی که سیرت دوستان موافق و سريرت درویشان صادق است به چند روزی علاوه بر آن مدّت کتاب را (سوای اشعار ترکی آن) استنساخ نموده قرین راحت و رهین منّتم ساخت و بنده شخصاً متصدّی مقابله و تصحیح آن گردیدم. این است خلاصۀ شرح پیدایش و حصول نسخه‌ای که نزد بنده موجود است.

نگفته نگذرم که تقریباً دوازده سال قبل مرحوم دکتر مار مستشرق روسی نیز به اصفهان آمده به تحقيق و تتبّع نسخ قدیم و ادبیات ایران توجهی داشت و نسخۀ بنده را ملاحظه و از کتابخانۀ لنینگراد استعلام نموده معلوم داشت که دو دفتر از جملۀ سه دفترش در آنجا موجود است لذا به استنساخ یک دفتر دیگرش مبادرت نمود. اصل نسخۀ مزبوره در يك مجلّد کهنه بود که تاریخ کتابت نداشت لکن از قرائن رسم الخط و جنس کاغذش بر اهل خبره پوشیده نیست که نگارش آن در حدود عصر ناظم بوده و یا لااقل از قرن هشتم هجری تجاوز ننموده باشد. این کتاب که اسم و عنوان خاصی ندارد نمی‌دانم از کجا به نام ولدنامه خوانده می‌شود و به هر حالت اگر همیشه به این اسم نامیده و شناخته گردد خالی از مناسبت نیست. مثنوی ولد نامه مشتمل بر سه دفتر و عدد مجموع ابیاتش تقریباً معادل با مثنوی معنوی است. لكن اوّلاً مقدّم بر هر عنوان منظومی چند سطر عبارت منثور علاوه دارد و ثانياً بر بسیاری از اشعار تازی و ترکی مشتمل است.[۲]

دفتر اول به بحر خفيف نظم شده به حقایقی از شرح احوال مرحوم مولوی و اسلاف و اعقابش مشتمل و به اصطلاحات مرسومۀ عرفانی و افکار شخصی ناظم آمیخته است که با صرف نظر از عرفان بافی‌های بی‌حاصلش فوائد تاریخی مهمّی در بردارد. دو دفتر دیگر به همان وزن مثنوی معنوی لكن اغلب خالی از قصص و حکایات و تنها بر شرح و بیان مطالب عرفانی منحصر است. چنانکه بسیاری از صاحبان طبع و طمع چون مثنوی مقدّس حسامی نامه را گرد جهان گردان دیده[۳] مرجع و منظور اهل کمال و ادراکش یافته‌اند خود نیز دفترها از نظم فراوان سیاه و عمرها تمام و تباه ساخته جویای سهمی از آن مقام و منزلت گردیده‌اند. اما تنها عرض خود برده بر زحمت سراینده و نگارندگان افزوده جز رسوائی حاصل نداشته و عاقبت در بحر نسیان و نیستی غرق و نابود گشته‌اند چنانکه خواجه فرماید:

خواست نرگس که بیاموزد از آن چشم نگاه / شیوۀ او نشدش حاصل و بیمار بماند

همچنین بعقیدۀ نگارنده و موافق آنچه از دقت در شرح احوال زندگانی و روحانی ولد

ضمن همین ولدنامه توان دانست، این پسر چندان نشانی از مقامات معنوی پدر نداشته و پیش از همه در آن خیال خام افتاده آنچه را از عبارات و اصطلاحات عرفانی در کتب عرفای سلف دانسته و دیده با آنچه مانند کتاب دیگرش (فيه مافيه) از پدر بزرگوار خود شنیده به رشتۀ نظم و تحریر کشیده کتابی با این طول و عرض ترتیب داده است که از مراجعه به آن همه قیل و قالش جز همان چند حقیقت معدود تاریخی حاصل نمی‌توان یافت. اینک پس از قرن ها که عهد بیقراری پدر گذشته و بساط خانقاه داری پسر نیز بر باد رفته برای مقایسه بین دو یادگار پور و پدر همین قدر کافی است که ملاحظه کنیم از پدر کتابی مشهور در همه اقطار گیتی به جای مانده مرور و قرون مدام بر فروغ انوارش می‌افزاید و از پسر نیز کتابی با همان سبك و صورت یافته‌ایم که با وصف آن همه سرمایۀ شهرت و اعتبار ناظمش در عصر خود اینك قرن هاست که صراف روزگار از اوج اعتبارش انداخته بر طاق نسیانش نهاده امروز هم چون استخوانی که از بقيۀ ماموت های قدیم یافت شود فقط یکی دو نسخه از آن پیدا شده است و تنها بواسطۀ خصيصۀ منسوخ و متروك بودن و کمیاب شدن و نسخه‌اش منحصر به فرد گردیدن مطلوب کمیاب پرستان می‌تواند بود.

آری در هر مقام بين گفتن و بودن و میان شنیدن و شدن گاهی همان فرق و فاصله را توان یافتن که در میان عدم با وجود حایل و موجود است.”

——————–

[۱] . به طوریکه نگارنده از خود آقای الفت شنیده است صاحب این کتاب شیخی مقدس مآب بوده و اینگونه آثار را مانند مثنوی خود مولانا جزو کتب ضلال و خرید و فروشش را حرام می‌شمرده است. آقای الفت به حیلتی شرعی هم این اثر نفیس را از شستن و سوختن و محو شدن و هم شیخ فقیر را از نکبت تنگدستی نجات داده‌اند.

[۲] . برای شمارۀ ابیات ترکی مثنوی حاضر رجوع شود بحاشيۀ ص ۳۸۹

[۳] . اشاره به پیش گوئی مولوی است که می‌فرماید:

گشت از جذب چو تو علّامه ای /در جهان گردان حسامی نامه ای

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *