مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۱۰۴ – فرقِ میانِ دَعوتِ شیخِ کاملِ واصِل و میانِ سُخَنِ ناقِصانِ فاضِلِ فَضْلِ تَحصیلیِ بَر بَسته

 

۲۴۸۵ شیخِ نورانی زِ رَهْ آگَهْ کُند با سُخَن هم نور را هَمرَه کُند
۲۴۸۶ جَهْد کُن تا مَست و نورانی شَوی تا حَدیثَت را شود نورَش رَوی
۲۴۸۷ هر چه در دوشابْ جوشیده شود در عَقیده طَعْمِ دوشابَش بُوَد
۲۴۸۸ از جَزَر وَزْ سیب و بِهْ وَزْ گِردکان لَذَّت دوشاب یابی تو از آن
۲۴۸۹ عِلْم اَنْدَر نورْ چون فَرغَرده شُد پَس زِ عِلْمَت نور یابَد قومِ لُد
۲۴۹۰ هر چه گویی باشد آن هم نورْناک کاسْمان هرگز نَبارَد غیرِ پاک
۲۴۹۱ آسْمان شو ابر شو باران بِبار ناوْدانْ بارِش کُند نَبْوَد به کار
۲۴۹۲ آبْ اَنْدَر ناوْدان عاریَّتی‌ست آبْ اَنْدَر ابر و دریا فِطْرتی‌ست
۲۴۹۳ فِکْر و اندیشه‌ست مِثْلِ ناوْدان وَحْی و مَکْشوف است ابر و آسْمان
۲۴۹۴ آبِ بارانْ باغِ صد رَنگ آوَرَد ناوْدانْ همسایه در جنگ آوَرَد
۲۴۹۵ خَر دو سه حَمله به روبَه بَحث کرد چون مُقَلِّد بُد فَریبِ او بِخَورد
۲۴۹۶ طَنْطَنه یْ اِدْراکِ بینایی نداشت دَمْدَمه یْ روبَهْ بَرو سَکْته گُماشت
۲۴۹۷ حِرْصِ خوردن آن چُنان کَردَش ذَلیل که زَبونَش گشت با پانْصَد دَلیل

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *