مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۱۱۵ – در مَعنیِ لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْاَفْلاکَ
۲۷۳۵ | شُد چُنین شیخی گدایِ کو به کو | عشق آمد لااُبالی اِتَّقوا | |
۲۷۳۶ | عشقْ جوشَد بَحْر را مانندِ دیگ | عشقْ سایَد کوه را مانندِ ریگ | |
۲۷۳۷ | عشقْبِشْکافَد فَلَک را صد شِکاف | عشقْ لَرزانَد زمین را از گِزاف | |
۲۷۳۸ | با مُحَمَّد بود عشقِ پاکْ جُفت | بَهْرِ عشقْ او را خدا لَوْلاک گفت | |
۲۷۳۹ | مُنْتَهی در عشقْ چون او بود فَرد | پَس مَر او را زَانْبیا تَخْصیص کرد | |
۲۷۴۰ | گَر نبودی بَهْرِ عشقِ پاک را | کِی وجودی دادَمی اَفْلاک را؟ | |
۲۷۴۱ | من بِدان اَفْراشتم چَرخِ سَنی | تا عُلوِّ عشق را فَهْمی کُنی | |
۲۷۴۲ | مَنْفِعَتهایِ دِگَر آید زِ چَرخ | آن چو بَیْضه تابِع آید این چو فَرخ | |
۲۷۴۳ | خاک را من خوار کردم یک سَری | تا زِ ذُلِّ عاشقان بویی بَری | |
۲۷۴۴ | خاک را دادیم سَبزیّ و نُوی | تا زِ تَبدیلِ فَقیر آگَهْ شَوی | |
۲۷۴۵ | با تو گویند این جِبالِ راسیات | وَصْفِ حالِ عاشقانْ اَنْدَر ثَبات | |
۲۷۴۶ | گَرچه آن مَعنیست و این نَقْش ای پسر | تا به فَهْمِ تو کُند نزدیکتَر | |
۲۷۴۷ | غُصّه را با خارْ تَشْبیهی کُنند | آن نباشد لیکْ تَنْبیهی کُنند | |
۲۷۴۸ | آن دلِ قاسی که سَنگَش خوانْدَند | نامُناسِب بُد مِثالی رانْدَند | |
۲۷۴۹ | در تَصَوّر دَر نَیایَد عَیْنِ آن | عَیْب بر تَصویر نِهْ نَفْیَش مَدان |
تعقیب
[…] از این حدیث به عنوان حدیث قدسی یاد شده است و مولانا در (دفتر پنجم بخش ۱۱۵) این حدیث را به زیبایی به نظم آورده است. بخشی از شرح […]
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!