مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۱۳ – بَیان آن که نور که غذایِ جان است غذایِ جسمِ اَوْلیا می‌شود تا او هم یار می‌شود روح را که اَسْلَمَ شَیْطانی عَلی یَدی

 

۲۸۸ گرچه آن مَطْعومِ جان است و نَظَر جسم را هم زان نَصیب است ای پسر
۲۸۹ گَر نگشتی دیوِ جسم آن را اَکول اَسْلَمَ الشَّیطانْ نَفَرمودی رَسول
۲۹۰ دیوْ زان لوتی که مُرده حَیْ شود تا نَیاشامَد مسلمان کِی شود؟
۲۹۱ دیوْ بر دنیاست عاشق کور و کَر عشق را عشقی دِگَر بُرَّد مگر
۲۹۲ از نَهان‌خانه یْ یَقینْ چون می‌چَشَد اندک‌اندک رَخْتِ عشق آن جا کَشَد
۲۹۳ یا حَریصَ الْبَطنِ عَرّجْ هکَذا اِنَّمَا الْمِنْهاجُ تَبْدیلُ الْغِذا
۲۹۴ یا مَریضَ الْقَلْبِ عَرّجْ لِلْعِلاج جُمْلَةُ التَّدبیرِ تَبْدیلُ الْمِزاج
۲۹۵ اَیُّهَا الْمَحْبوسُ فی رَهْنِ الطَّعام سَوْفَ تَنْجو اِنْ تَحَمَّلْتَ الْفِطام
۲۹۶ اِنَّ فِی‌الْجوعِ طعاما وافِرُ اِفْتَقِدْها وَارْتَج یا نافِرُ
۲۹۷ اِغْتَذِ بِالنّورِ کُنْ مِثْلَ الْبَصَر وافِقِ الْاَمْلاکَ یا خَیْرَ الْبَشَر
۲۹۸ چون مَلَکْ تَسبیحِ حَق را کُن غِذا تا رَهی هَمچون مَلایِک از اَذا
۲۹۹ جِبْرئیل اَرْ سویِ جیفه کَم تَنَد او به قوَّت کی زِ کَرکَس کَم زَنَد؟
۳۰۰ حَبَّذا خوانی نَهاده در جهان لیکْ از چَشمِ خَسیسان بَسْ نَهان
۳۰۱ گَر جهان باغی پُر از نِعْمَت شود قِسْمِ موش و مار هم خاکی بُوَد

#دکلمه_مثنوی

2 پاسخ
  1. سیدحمیدرضاحیات الغیب
    سیدحمیدرضاحیات الغیب گفته:

    سلام وخلاقیت به همه
    خوب بوداساتیدسایت ابیات عربی راترجمه می کردند

    پاسخ
  2. مرتضی فلاحی
    مرتضی فلاحی گفته:

    وای وای ما تازه با این دیدگاه آشنا شدم. هیچ چیزی واسه گفتم ندارم

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *