مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۱۶۶ – پَشیمان شُدنِ آن سَرلشکر از آن خیانت که کرد و سوگند دادنِ او آن کَنیزک را که به خلیفه باز نگوید از آنچه رفت

 

۳۹۰۳ چند روزی هم بر آن بُد بعد ازان شُد پَشیمانْ او از آن جُرمِ گِران
۳۹۰۴ داد سوگندش که خورشیدرو با خلیفه زین چه شُد رَمْزی مگو
۳۹۰۵ چون بِدید او را خلیفه مَست گشت پَسْ زِ بام اُفتاد او را نیز طَشْت
۳۹۰۶ دید صد چَندان که وَصْفَش کرده بود کِی بُوَد خود دیده مانندِ شُنود‌؟
۳۹۰۷ وَصفْ تَصویر است بَهرِ چَشمِ هوش صورتْ آنِ چَشم دان نه زانِ گوش
۳۹۰۸ کرد مَردی از سُخَندانی سوآل حَقّ و باطِل چیست ای نیکو مَقال‌؟
۳۹۰۹ گوش را بِگْرفت و گفت این باطِل است چَشمْ حَقّ است و یَقینَش حاصِل است
۳۹۱۰ آن به نِسبَت باطِل آمد پیشِ این نِسبَت است اَغْلَب سُخْن‌ها ای اَمین
۳۹۱۱ ز آفتاب اَرْ کرد خُفّاش اِحْتِجاب نیست مَحْجوب از خیالِ آفتاب
۳۹۱۲ خَوْفْ او را خود خیالش می‌دَهَد آن خیالَش سویِ ظُلْمَت می‌کَشد
۳۹۱۳ آن خیالِ نورْ می‌تَرسانَدَش بر شبِ ظُلْماتْ می‌چَفْسانَدَش
۳۹۱۴ از خیالِ دُشمن و تصویرِ اوست که تو بَر چَفسیده‌یی بر یار و دوست
۳۹۱۵ موسیا کَشْفَت لُمَع بر کُهْ فَراشت آن مُخَیِّل تابِ تَحْقیقَت نداشت
۳۹۱۶ هین مَشو غِرِّه بِدان که قابِلی مَرْ خیالَش را وَزینْ رَهْ واصِلی
۳۹۱۷ از خیالِ حَربْ نَهْراسید کَس لا شُجاعَهْ قَبْلَ حَربْ این دان و بَسْ
۳۹۱۸ بر خیالِ حَربْ حیز اَنْدَر فِکَر می‌کُند چون رُستَمان صد کَرّ و فَر
۳۹۱۹ نَقْشِ رُستَم کان به حَمّامی بُوَد قِرنِ حَمله یْ فکرِ هر خامی بُوَد
۳۹۲۰ این خیالِ سَمْع چون مُبْصَر شود حیز چِه بْوَد‌؟ رُستَمی مُضْطَر شود
۳۹۲۱ جَهْد کُن کَزْ گوشْ در چَشمَت رَوَد آنچه کان باطِل بُده‌ست آن حَق شود
۳۹۲۲ زان سِپَس گوشت شود هم طَبْعِ چَشم گوهری گردد دو گوشِ هَمچو یَشْم
۳۹۲۳ بلکه جُمله تَنْ چو آیینه شود جُمله چَشم و گوهرِ سینه شود
۳۹۲۴ گوشْ اَنگیزَد خیال و آن خیال هست دَلّاله یْ وِصالِ آن جَمال
۳۹۲۵ جَهْد کُن تا این خیالْ اَفْزون شود تا دَلاله رَهْبرِ مَجْنون شود
۳۹۲۶ آن خَلیفه یْ گولْ هم یک چند نیز ریشِ گاوی کرد خوش با آن کَنیز
۳۹۲۷ مُلْک را تو مُلْکِ غرب و شَرق گیر چون نمی‌مانَد تو آن را بَرق گیر
۳۹۲۸ مَمْلَکَت کان می‌نَمانَد جاوْدان ای دِلَت خُفته تو آن را خواب دان
۳۹۲۹ تا چه خواهی کرد آن باد و بُروت که بِگیرَد هَمچو جَلّادی گِلوت‌؟
۳۹۳۰ هم دَرین عالَم بِدان که مَاْمَنی‌ست از مُنافِق کَم شِنو کو گفت نیست

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *