مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۱۶۷ – حُجَّتِ مُنْکِرانِ آخِرَت و بَیانِ ضَعفِ آن حُجَّت زیرا حُجَّتِ ایشانْ بِدین باز می‌گردد که غیرِ این نمی‌بینیم

 

۳۹۳۱ حُجَّتَش این است گوید هر دَمی گَر بُدی چیزی دِگَر هم دیدَمی
۳۹۳۲ گَر نَبینَد کودکی اَحْوالِ عقل عاقلی هرگز کُند از عقلْ نَقْل‌؟
۳۹۳۳ وَرْ نَبینَد عاقلی اَحْوالِ عشق کَم نگردد ماهِ نیکوفالِ عشق
۳۹۳۴ حُسنِ یوسُف دیدهٔ اِخْوان ندید از دلِ یَعقوبْ کِی شُد ناپَدید‌؟
۳۹۳۵ مَر عَصا را چَشمِ موسیٰ چوب دید چَشمِ غَیْبی اَفْعی و آشوب دید
۳۹۳۶ چَشمِ سَر با چشمِ سِرّ در جنگ بود غالِب آمد چَشمِ سِرّ حُجَّت نِمود
۳۹۳۷ چَشمِ موسیٰ دستِ خود را دستْ دید پیشِ چَشمِ غَیبْ نوری بُد پَدید
۳۹۳۸ این سُخَن پایان ندارد در کَمال پیشِ هر مَحروم باشد چون خیال
۳۹۳۹ چون حقیقت پیشِ او فَرْج و گِلوست کَم بَیان کُن پیشِ او اَسرارِ دوست
۳۹۴۰ پیشِ ما فَرْج و گِلو باشد خیال لاجَرَم هر دَمْ نِماید جانْ جَمال
۳۹۴۱ هر کِه را فَرْج و گِلو آیین و خوست آن لَکُمْ دینٌ وَلی دینْ بَهرِ اوست
۳۹۴۲ با چُنان اِنْکارْ کوتَه کُن سُخَن اَحمَدا کَم گویْ با گَبْرِ کُهَن

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *