مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۹۵ – حکایت دیدن خر هیزم‌فروش با نوایی اسپان تازی را بر آخر خاص و تمنا بردن آن دولت را در موعظهٔ آنک تمنا نباید بردن الا مغفرت و عنایت و هدایت کی اگر در صد لون رنجی چون لذت مغفرت بود همه شیرین شود باقی هر دولتی کی آن را ناآزموده تمنی می‌بری با آن رنجی قرینست کی آن را نمی‌بینی چنانک از هر دامی دانه پیدا بود و فخ پنهان تو درین یک دام مانده‌ای تمنی می‌بری کی کاشکی با آن دانه‌ها رفتمی پنداری که آن دانه‌ها بی‌دامست

 

۲۳۶۱ بود سَقّایی مَرورا یک خَری گشته از مِحْنَت دو تا چون چَنْبَری
۲۳۶۲ پُشتَش از بارِ گِرانْ صد جایْ ریش عاشق و جویانِ روزِ مرگِ خویش
۲۳۶۳ جو کجا‌؟از کاهِ خُشکْ او سیر نی در عَقَب زَخمیّ و سیخی آهنی
۲۳۶۴ میرِ آخُر دید او را رَحْم کرد کاشِنایِ صاحِبِ خَر بود مَرد
۲۳۶۵ پَس سَلامَش کرد و پُرسیدَش زِ حال کَزْ چه این خَر گشت دوتا هَمچو دال؟
۲۳۶۶ گفت از دَرویشی و تَقْصیرِ من کُهْ نمی‌یابَد خود این بَسته‌دَهَن
۲۳۶۷ گفت بِسْپارَش به من تو روزِ چند تا شود در آخُر شَهْ زورْمَند
۲۳۶۸ خَر بِدو بِسْپُرد و آن رَحمَت‌پَرَست در میانِ آخُرِ سُلْطانْش بَست
۲۳۶۹ خَر زِ هر سو مَرکَبِ تازی بِدید با نَوا و فَربه و خوب و جَدید
۲۳۷۰ زیرِ پاشان روفْته آبی زده کَهْ به وَقت وجو به هنگام آمده
۲۳۷۱ خارِش و مالِش مَر اَسْپان را بِدید پوز بالا کرد کِی رَبِّ مَجید
۲۳۷۲ نه که مَخْلوقِ تواَم گیرَم خَرَم از چه زار و پُشتْ ریش و لاغَرَم
۲۳۷۳ شبْ زِ دَردِ پُشت و از جوعِ شِکَم آرزومَندَم به مُردنْ دَم به دَم
۲۳۷۴ حالِ این اَسْپان چُنین خوش با نَوا من چه مَخْصوصَم به تَعْذیب و بَلا؟
۲۳۷۵ ناگهان آوازهٔ پیکار شُد تازیان را وَقتِ زین و کار شُد
۲۳۷۶ زَخْم‌هایِ تیر خورْدند از عَدو رَفت پیکان‌ها درایشان سو به سو
۲۳۷۷ از غَزا باز آمدند آن تازیان اَنْدَر آخُر جُمله اُفتاده سِتان
۲۳۷۸ پای هاشان بَسته محُکْم با نُوار نَعل بَندان ایستاده بر قِطار
۲۳۷۹ می‌شِکافیدند تن‌هاشان به نیش تا بُرون آرَنْد پیکان‌ها زِ ریش
۲۳۸۰ آن خَر آن را دید و می‌گفت ای خدا من به فَقر و عافِیت دادم رِضا
۲۳۸۱ زان نَوا بیزارم و زان زَخْمِ زشت هرکِه خواهد عافِیَت دنیا بِهِشت

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *