مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۱۰۰ – تَفسیرِ بیتِ حکیم رَضِیَاللّهُ عَنْهُ آسمان هاست در ولایتِ جانْ کارْفَرمای آسْمانِ جهان در رَهِ روحْ پَست و بالاهاست کوههایِ بُلند و دریاهاست
۲۰۴۵ | غَیْب را ابریّ و آبی دیگر است | آسْمان و آفتابی دیگر است | |
۲۰۴۶ | نایَد آن اِلّا که بر خاصان پَدید | باقیان فی لَبْسِ مِنْ خَلْقٍ جَدید | |
۲۰۴۷ | هست باران از پِیِ پَروَردگی | هست باران از پِیِ پَژمُردگی | |
۲۰۴۸ | نَفْعِ بارانِ بهارانْ بوالْعَجَب | باغ را بارانِ پاییزی چو تَب | |
۲۰۴۹ | آن بَهاری، نازْ پَروَردَش کُند | وین خَزانی، ناخوش و زَردَش کُند | |
۲۰۵۰ | همچُنین سَرما و باد و آفتاب | بر تفاوت دان و سَررشته بیاب | |
۲۰۵۱ | همچُنین در غَیْب انواع است این | در زیان و سود و در رِبْح و غَبین | |
۲۰۵۲ | این دَمِ اَبْدال باشد زان بهار | در دل و جان رویَد از وِیْ سَبزهزار | |
۲۰۵۳ | فِعْلِ بارانِ بَهاری با درخت | آید از اَنْفاسَشان در نیکْبَخت | |
۲۰۵۴ | گَر درختِ خُشک باشد در مکان | عیبِ آن از بادِ جانْاَفْزا مَدان | |
۲۰۵۵ | بادْ کارِ خویش کرد و بَروَزید | آن کِه جانی داشت، بر جانَش گُزید |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!