مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۵۱ – مُقَرَّر شُدنِ تَرجیحِ جَهْد بر تَوکُّل
۹۹۷ | زین نَمَط بسیار بُرهان گفت شیر | کَزْ جوابْ آن جَبریان گشتند سیر | |
۹۹۸ | روبَهْ و آهو و خرگوش و شَغال | جَبر را بُگْذاشتند و قیل و قال | |
۹۹۹ | عَهدها کردند با شیرِ ژیان | کَنْدَرین بیعَت نَیُفتَد در زیان | |
۱۰۰۰ | قِسْمِ هَر روزش بِیایَد بیجِگَر | حاجَتَش نَبْوَد تَقاضای دِگَر | |
۱۰۰۱ | قُرعه بر هرکِه فُتادی روزْ روز | سویِ آن شیر او دَویدی هَمچو یوز | |
۱۰۰۲ | چون به خرگوش آمد این ساغَر به دَوْر | بانگ زد خرگوش کآخِر چند جَوْر؟ |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!