مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۶۵ – جوابْ گفتنِ شیرْ خرگوش را و رَوانْ شدن با او

 

۱۱۸۶ گفت بِسْمِ اللّهْ، بیا تا او کجاست؟ پیشْ دَر شو، گَر هَمی گویی تو راست
۱۱۸۷ تا سِزایِ او و صد چون او دَهَم وَرْ دروغ است این، سِزایِ تو دَهَم
۱۱۸۸ اَنْدَر آمد چون قَلاووزی به پیش تا بَرَد او را به سویِ دامِ خویش
۱۱۸۹ سویِ چاهی کو نِشانَش کرده بود چاهِ مَغ را دامِ جانَش کرده بود
۱۱۹۰ می‌شُدند این هر دو تا نزدیکِ چاه اینْت خرگوشی چو آبی زیرِ کاه
۱۱۹۱ آبْ کاهی را به هامون می‌بَرَد آبْ کوهی را، عَجَب، چون می‌بَرَد؟
۱۱۹۲ دامِ مَکْرِ او کَمَنْدِ شیر بود طُرفه خرگوشی که شیری می‌رُبود
۱۱۹۳ موسی‌یی فرعون را با رودِ نیل می‌کشد با لشکر و جَمعِ ثَقیل
۱۱۹۴ پَشّه‌‌یی نِمْرود را با نیمْ پَر می‌شِکافَد بی‌مُحابا دَرْزِ سَر
۱۱۹۵ حالِ آن کو قولِ دشمن را شُنود بین جَزایِ آن کِه شُد یارِ حَسود
۱۱۹۶ حالِ فرعونی که هامان را شُنود حالِ نِمْرودی که شَیطان را شُنود
۱۱۹۷ دُشمن اَرْچه دوستانه گویَدَت دامْ دان، گَر چه زِ دانه گویَدَت
۱۱۹۸ گَر تو را قَندی دَهَد، آن زَهرْ دان گَر به تَنْ لُطْفی کُند، آن قَهرْ دان
۱۱۹۹ چون قَضا آید، نبینی غیرِ پوست دُشمنان را بازْ نَشْناسی زِ دوست
۱۲۰۰ چُون چُنین شُد، اِبْتِهالْ آغاز کُن ناله و تَسبیح و روزه ساز کُن
۱۲۰۱ ناله می‌کُن کِی تو عَلّامُ الْغُیوب زیرِ سنگِ مَکْرِ بَد، ما را مَکوب
۱۲۰۲ گَر سگی کردیم، ای شیرآفرین شیر را مَگْمار بر ما زین کَمین
۱۲۰۳ آبِ خوش را صورتِ آتش مَدِه اَنْدَر آتشْ صورتِ آبی مَنِه
۱۲۰۴ از شرابِ قَهْر چون مَستی دَهی نیست‌ها را صورتِ هستی دَهی
۱۲۰۵ چیست مَستی؟ بَندِ چَشم از دیدِ چَشم تا نِمایَد سنگْ گوهر، پَشمْ یَشْم
۱۲۰۶ چیست مَستی؟ حِسّْ‌ها مُبْدَل شُدن چوبِ گَزْ اَنْدَر نَظَر صَنْدَل شُدن

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *