مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۶۷ – طَعنۀ زاغْ در دَعویِ هُدهُد
۱۲۲۶ | زاغ چون بِشْنود، آمد از حَسَد | با سُلَیمان گفت کو کَژْ گفت و بَد | |
۱۲۲۷ | از اَدَب نَبْوَد به پیشِ شَهْ مَقال | خاصه خود لافِ دروغین و مُحال | |
۱۲۲۸ | گَر مَر او را این نَظَر بودی مُدام | چون ندیدی زیرِ مُشتی خاکْ دام؟ | |
۱۲۲۹ | چون گرفتار آمدی در دامْ او؟ | چون قَفَص اَنْدَر شُدی ناکامْ او؟ | |
۱۲۳۰ | پس سُلَیمان گفت ای هُدهُد رَواست | کَزْ تو در اَوَّل قَدَحْ این دُرد خاست؟ | |
۱۲۳۱ | چون نِمایی مَستی؟ ای خورده تو دوغ | پیشِ من لافی زنی، آن گَهْ دروغ؟ |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!