مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۶۹ – قِصّۀ آدم عَلیْه‌ِالسَّلام و بَستنِ قَضا نَظَرِ او را از مُراعاتِ صَریحِ نَهی و تَرکِ تأویل

 

۱۲۳۹ بوالْبَشَر کو عَلَّمَ الْاَسْما بَگ است صد هزاران عِلْمَش اَنْدَر هر رَگ است
۱۲۴۰ اسمِ هر چیزی چُنان کان چیز هست تا به پایانْ جانِ او را داد دست
۱۲۴۱ هر لَقَب کو داد، آن مُبْدَل نَشُد آن کِه چُسْتَش خوانْد، او کاهَل نَشُد
۱۲۴۲ هرکِه آخِر مؤمن است اَوَّل بِدید هرکِه آخِر کافِرْ او را شُد پَدید
۱۲۴۳ اسمِ هر چیزی تو از دانا شِنو سِرِّ رَمْزِ عَلَّمَ الْاسْما شِنو
۱۲۴۴ اسمِ هر چیزی بَرِ ما ظاهِرَش اسمِ هر چیزی بَرِ خالِقْ سِرَش
۱۲۴۵ نَزدِ موسی نامِ چوبَش بُد عَصا نَزدِ خالِقْ بود نامَش اَژْدَها
۱۲۴۶ بُد عُمَر را نامْ این جا بُت‌پَرَست لیکْ مؤمن بود نامَش در اَلَست
۱۲۴۷ آن کِه بُد نزدیکِ ما نامَش مَنی پیشِ حَق این نَقْش بُد که با منی
۱۲۴۸ صورتی بود این مَنی اَنْدَر عَدَم پیشِ حَق موجود، نه بیش و نه کَم
۱۲۴۹ حاصِل، آن آمد حقیقتْ نامِ ما پیشِ حضرت، کان بُوَد اَنْجامِ ما
۱۲۵۰ مَرد را بر عاقِبَت نامی نَهَد نی بر آن کو عاریَت نامی نَهَد
۱۲۵۱ چَشمِ آدم چون به نورِ پاک دید جان و سِرِّ نام‌ها گَشتَش پَدید
۱۲۵۲ چون مَلَک اَنْوارِ حَق در وِیْ بیافت در سُجود افتاد و در خِدمَت شِتافت
۱۲۵۳ مَدحِ این آدم که نامَش می‌بَرَم قاصِرَم گَر تا قیامَت بِشْمُرَم
۱۲۵۴ این همه دانست و چون آمد قَضا دانشِ یک نَهی شُد بر وِیْ خَطا
۱۲۵۵ کِی عَجَب نَهی از پِیِ تَحْریم بود یا به تَأویلی بُد و توهیم بود؟
۱۲۵۶ در دِلَش تَأویلْ چون تَرجیح یافت طَبْع در حیرتْ سویِ گندم شِتافت
۱۲۵۷ باغْبان را خارْ چون در پایْ رَفت دُزد فُرصَت یافت، کالا بُرد تَفْت
۱۲۵۸ چون زِ حیرت رَستْ باز آمد به راه دید بُرده دُزد رَخْت از کارگاه
۱۲۵۹ رَبَّنا اِنّا ظَلَمْنا گفت و آه یعنی آمد ظُلْمَت و گُم گشت راه
۱۲۶۰ این قَضا ابری بُوَد خورشیدْپوش شیر و اَژْدَرها شود زو هَمچو موش
۱۲۶۱ من اگر دامی نبینم گاهِ حُکْم من نه تنها جاهِلَم در راهِ حُکْم
۱۲۶۲ ای خُنُک آن کو نِکوکاری گرفت زور را بُگْذاشت، او زاری گرفت
۱۲۶۳ گَر قَضا پوشَد سِیَه هَمچون شَبَت هم قَضا دَستَت بگیرد عاقِبَت
۱۲۶۴ گَر قَضا صد بار قَصْدِ جان کُند هم قَضا جانَت دَهَد، دَرمان کُند
۱۲۶۵ این قَضا صد بار اگر راهَت زَنَد بَر فَرازِ چَرخْ خَرگاهَت زَنَد
۱۲۶۶ از کَرَم دان این که می‌تَرسانَدَت تا به مُلْکِ ایمِنی بِنْشانَدَت
۱۲۶۷ این سُخَن پایان ندارد، گشت دیر گوش کُن تو قِصّۀ خرگوش و شیر

#دکلمه_مثنوی

2 پاسخ
  1. منوچهرسلیمی خوشبخت
    منوچهرسلیمی خوشبخت گفته:

    درود برشما، اعراب گذاریِ اشعارِ مولوی کاریست بسیار پسندیده و نیکو و مفید.

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *