مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۸۴ – قِصّۀ بازرگان که طوطیِ مَحْبوسِ او، او را پیغام داد به طوطیانِ هِنْدوستانْ هنگامِ رفتن به تجارت

 

۱۵۵۶ بود بازرگان و او را طوطی‌یی در قَفَص مَحْبوس، زیبا طوطی‌یی
۱۵۵۷ چون که بازرگانْ سَفَر را ساز کرد سویِ هِنْدُستان شُدن آغاز کرد
۱۵۵۸ هر غُلام و هر کَنیزک را زِ جود گفت بَهرِ تو چه آرَم؟ گویْ زود
۱۵۵۹ هر یکی از وِیْ مُرادی خواست کرد جُمله را وَعده بِداد آن نیکْ مَرد
۱۵۶۰ گفت طوطی را چه خواهی اَرْمَغان کارَمَت از خِطّۀ هِنْدوستان؟
۱۵۶۱ گُفتَش آن طوطی که آن‌جا طوطیان چون بِبینی، کُن زِ حالِ من بَیان
۱۵۶۲ کان فُلان طوطی که مُشتاقِ شماست از قَضایِ آسْمانْ در حَبْسِ ماست
۱۵۶۳ بر شما کرد او سلام و دادْ خواست وَزْ شما چاره وْ رَهِ اِرْشاد خواست
۱۵۶۴ گفت می‌شایَد که من در اشتیاق جان دَهَم این‌جا، بِمیرَم در فِراق؟
۱۵۶۵ این رَوا باشد که من در بَندِ سخت گَهْ شما بر سَبزه، گاهی بر درخت؟
۱۵۶۶ این چُنین باشد وَفایِ دوستان؟  من دَرین حَبْس و شما در گُلْسِتان؟
۱۵۶۷ یاد آرید ای مِهان زین مُرغِ زار یک صَبوحی در میانِ مَرغْزار
۱۵۶۸ یادِ یارانْ یار را میمون بُوَد خاصه کان لیلیّ و این مَجْنون بُوَد
۱۵۶۹ ای حَریفانِ بُتِ موزونِ خود من قَدَح‌ها می‌خورَم پُر خونِ خود
۱۵۷۰ یک قَدَح مِیْ نوش کُن بر یادِ من گَر هَمی‌خواهی که بِدْهی دادِ من
۱۵۷۱ یا به یادِ این فُتاده‌یْ خاکْ‌بیز چون که خورْدی، جُرعه‌‌یی بر خاکْ ریز
۱۵۷۲ ای عَجَب آن عَهْد و آن سوگند کو؟ وَعْده‌هایِ آن لبِ چون قَند کو؟
۱۵۷۳ گَر فِراقِ بَنده از بَد بَندگی‌ست چون تو با بَدْ بَد کُنی، پس فَرقْ چیست؟
۱۵۷۴ ای بَدی که تو کُنی در خَشم و جنگ با طَرَب‌تَر از سَماع و بانگِ چَنگ
۱۵۷۵ ای جَفایِ تو زِ دولت خوب‌تَر وِانْتِقامِ تو زِ جانْ مَحْبوب‌تَر
۱۵۷۶ نارِ تو این است، نورَت چون بُوَد؟ ماتَمْ این، تا خود که سورَت چون بُوَد؟
۱۵۷۷ از حَلاوت‌ها که دارد جورِ تو وَزْ لَطافَت کَس نَیابَد غورِ تو
۱۵۷۸ نالَم و تَرسَم که او باوَر کُند وَزْ کَرَم آن جور را کمتر کُند
۱۵۷۹ عاشقم بر قَهْر و بر لُطْفَش به جِد بوالْعَجَب من عاشقِ این هر دو ضِد
۱۵۸۰ وَاللَّهْ اَرْ زین خار در بُستان شَوَم هَمچو بُلبُل زین سَبَب نالان شَوَم
۱۵۸۱ این عَجَب بُلبُل که بُگْشایَد دَهان تا خورَد او خار را با گُلْسِتان
۱۵۸۲ این چه بُلبُل این نَهَنگِ آتشی‌ست جُمله ناخوش‌ها زِ عشقْ او را خَوشی‌ست
۱۵۸۳ عاشقِ کُلّ است و خود کُلّ است او عاشقِ خویش است و عشقِ خویشْ‌جو

#دکلمه_مثنوی

#شهرام_ناظری    دانلود فایل

7 پاسخ
  1. Freeman Freeman
    Freeman Freeman گفته:

    خسته نباشید
    لطف کنید متن ابیات و موسیقی فوق را بطور کامل آپلود کنید.
    با تشکر.

    پاسخ
    • احسان اشرفی
      احسان اشرفی گفته:

      درود به شما. بله حتما. دوستان اگر یاری کنند کارها انجام می شود.

      پاسخ
  2. دهکردی
    دهکردی گفته:

    لطفا کل فایل های الهی قمشه ای و اقای دینانی را در خصوص مولانا بگذارید

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *