مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۸۷ – تَفسیرِ قولِ فَریدُاَلدّینْ عَطّار قَدَّسَ اللّهُ روحَهُ تو صاحِبْ نَفْسی ای غافِل میانِ خاکْ خون می‌خور که صاحِبْ‌دل اگر زَهری خورَد، آن اَنْگَبین باشد

 

۱۶۱۲ صاحِبِ دل را ندارد آن زیان گَر خورَد او زَهرِ قاتل را عِیان
۱۶۱۳ زان که صِحَّت یافت و از پَرهیز رَست طالِبِ مِسْکین میانِ تَب در است
۱۶۱۴ گفت پیغامبر که ای طالِب جِری هان مَکُن با هیچ مَطْلوبی مِری
۱۶۱۵ در تو نِمْرودی‌ست، آتش دَر، مَرو رفت خواهی؟ اَوَّل ابراهیم شو
۱۶۱۶ چون نه‌‌یی سَبّاح و نه دریایی‌یی دَر مَیَفکَن خویش از خودرایی‌یی
۱۶۱۷ او زِ آتش وَرْدِ اَحْمَر آوَرَد از زیان‌ها سود بر سَر آوَرَد
۱۶۱۸ کامِلی گَر خاک گیرد، زَر شود ناقص اَرْ زَر بُرد، خاکستر شود
۱۶۱۹ چون قَبولِ حَق بُوَد آن مَردِ راست دستِ او در کارها دستِ خداست
۱۶۲۰ دستِ ناقِصْ دستِ شیطان است و دیو زان که اَنْدَر دامِ تَکْلیف است و ریو
۱۶۲۱ جَهْل آید پیش او دانش شود جَهْل شُد عِلْمی که در ناقص رَوَد
۱۶۲۲ هرچه گیرد عِلَّتی، عِلَّت شود کُفر گیرد کامِلی، مِلَّت شود
۱۶۲۳ ای مِری کرده پیاده با سَوار سَر نخواهی بُرد، اکنون پایْ دار

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *