مثنوی مولانا – دفتر چهارم – بخش ۱۰۵ – مَشورت کردنِ فرعون با وَزیرش هامانْ در ایمان آوردن به موسی عَلَیْهِ السَّلام

 

۲۷۲۲ گفت با هامان چون تنهایَش بِدید جَست هامان و گَریبان را دَرید
۲۷۲۳ بانگ‌ها زد گریه‌ها کرد آن لَعین کوفْت دَسْتار و کُلَه را بر زمین
۲۷۲۴ که چگونه گفت اَنْدَر رویِ شاه این چُنین گُستاخ آن حَرفِ تَباه؟
۲۷۲۵ جُمله عالم را مُسَخَّر کرده تو کار را با بَختْ چون زَر کرده تو
۲۷۲۶ از مَشارِقْ وَزْ مَغارِبْ بی‌لَجاج سویِ تو آرَنْد سُلطانانْ خَراج
۲۷۲۷ پادشاهان لب هَمی‌مالَنْد شاد بر ستِانه‌یْ خاکِ تو این کَیقُباد
۲۷۲۸ اسبِ یاغی چون بِبینَد اسبِ ما رو بِگَرداند گُریزد بی‌عَصا
۲۷۲۹ تاکُنون مَعْبود و مَسْجودِ جهان بوده‌یی گردی کَمینه‌یْ بَندگان؟
۲۷۳۰ در هزار آتش شُدن زین خوش تَراست که خداوندی شود بَنده‌پَرَست
۲۷۳۱ نه بِکُش اَوَّل مرا ای شاهِ چین تا نَبینَد چَشمِ من بر شاه این
۲۷۳۲ خُسروا اَوَّل مرا گَردن بِزَن تا نَبینَد این مَذَّلَت چَشمِ من
۲۷۳۳ خود نبوده‌ست و مَبادا این چُنین که زمین گَردون شود گَردونْ زمین
۲۷۳۴ بَندگانْ‌مان خواجه‌تاشِ ما شوند بی‌دلانْ‌مان دلْ خَراشِ ما شوند
۲۷۳۵ چَشمْ‌روشنْ دشمنان و دوستْ کور گشت ما را پَسْ گُلِستانْ قَعْرِ گور

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *