مثنوی مولانا – دفتر چهارم – بخش ۱۲۶ – تَفسیرِ این حَدیث اِنّی لاَسْتَغْفِرُاللهَ فی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعین مَرَّةً
۳۲۹۹ | هَمچو پیغامبر زِ گفتن وَزْ نِثار | توبه آرَم روزْ من هفتاد بار | |
۳۳۰۰ | لیکْ آن مَستی شود توبهشِکَن | مُنْسی است این مَستیِ تَنْ جامه کَن | |
۳۳۰۱ | حِکْمَتِ اِظْهارِ تاریخِ دراز | مَستییی انداخت در دانایِ راز | |
۳۳۰۲ | رازِ پنهان با چُنین طَبْل و عَلَم | آبْ جوشان گشته از جَفَّ الْقَلَم | |
۳۳۰۳ | رَحْمَتِ بیحَد روانه هر زمان | خُفتهاید از دَرکِ آن ای مَردمان | |
۳۳۰۴ | جامهٔ خُفته خورَد از جویْ آب | خُفته اَنْدَر خوابْ جویایِ سَراب | |
۳۳۰۵ | میدَوَد کآن جایْ بوی آب هست | زین تَفکُّر راه را بر خویش بَست | |
۳۳۰۶ | زان که آن جا گفت زین جا دور شُد | بر خیالی از حَقی مَهْجور شُد | |
۳۳۰۷ | دورْبینانَند و بَس خُفته رَوان | رَحْمَتی آریدَشان ای رَهْرُوان | |
۳۳۰۸ | من نَدیدَم تشنگی خواب آوَرَد | خواب آرَد تشنگیِّ بیخِرَد | |
۳۳۰۹ | خود خِرَد آن است کو از حَق چَرید | نه خِرَد کآن را عُطارِد آورید |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!