مثنوی مولانا – دفتر دوّم – بخش ۱۰۷ – جوابِ اِشْکال

 

۳۶۲۴ این بِدانَد کان که اَهْلِ خاطِر است غایِبِ آفاقْ او را حاضر است
۳۶۲۵ پیشِ مَریَم حاضر آید در نَظَر مادرِ یَحییٰ که دور است از بَصَر
۳۶۲۶ دیده‌ها بَسته بِبینَد دوست را چون مُشَبَّک کرده باشد پوست را
۳۶۲۷ وَرْ نَدیدَش نَزْ بُرون نَزْ اَنْدَرون از حِکایَت گیر مَعنی ای زَبون
۳۶۲۸ نی چُنان کَافْسانه‌ها بِشْنیده بود هَمچو شین بر نَقْشِ آن چَفْسیده بود
۳۶۲۹ تا هَمی‌گفت آن کَلیله بی‌زبان چون سُخَن نوشَد زِ دِمْنه بی‌بَیان؟
۳۶۳۰ وَرْ بِدانستَند لَحْنِ هَمدِگَر فَهْمِ آن چون کرد بی‌نُطْقی بَشَر؟
۳۶۳۱ در میانِ شیر و گاو آن دِمْنه چون شُد رَسول و خوانْد بر هر دو فُسون؟
۳۶۳۲ چون وزیرِ شیر شُد گاوِ نَبیل؟ چون زِ عَکسِ ماه تَرسان گشت پیل؟
۳۶۳۳ این کَلیله وْ دِمْنه جُمله اِفْتِراست وَرْنه کِی با زاغْ لَکْلَک را مِری‌ست؟
۳۶۳۴ ای برادر قِصّه چون پیمانه‌یی‌ست مَعنی اَنْدَر وِیْ مِثالِ دانه‌یی‌ست
۳۶۳۵ دانهٔ مَعنی بگیرد مَردِ عقل نَنْگَرَد پیمانه را گَر گشت نَقْل
۳۶۳۶ ماجَرایِ بُلبُل و گُل گوش دار گَر چه گفتی نیست آن‌جا آشکار

دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *