مثنوی مولانا – دفتر دوّم – بخش ۶۷ – عُنْف کردنِ مُعاویه با اِبْلیس

 

۲۷۰۸ گفت امیر ای راهْ‌زَن حُجَّت مگو مَر تو را رَهْ نیست در من، رَهْ مَجو
۲۷۰۹ رَهْ‌زَنیّ و من غریب و تاجرم هر لباساتی که آری، کِی خَرَم؟
۲۷۱۰ گِردِ رَخْتِ من مَگَرد از کافِری تو نه‌یی رَخْتِ کسی را مُشتری
۲۷۱۱ مُشتری نَبْوَد کسی را راهْ‌زَن وَرْ نِمایَد مُشتری، مَکْر است و فَن
۲۷۱۲ تا چه دارد این حَسود اَنْدَر کَدو ای خدا فریادْ ما را زین عَدو
۲۷۱۳ گَر یکی فَصْلی دِگَر در من دَمَد دَررُبایَد از من این رَهْ‌زَن نَمَد

دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *