مثنوی مولانا – دفتر دوّم – بخش ۷۴ – فَضیلَتِ حَسْرَت خوردنِ آن مُخْلِصْ بر فوتِ نمازِ جَماعَت
۲۷۷۹ | آن یکی میرفت در مَسجد دَرون | مَردم از مَسجد هَمی آمد بُرون | |
۲۷۸۰ | گشت پُرسان که جَماعَت را چه بود | که زِ مسجد میبُرون آیَند زود؟ | |
۲۷۸۱ | آن یکی گُفتَش که پیغامبر نماز | با جَماعَت کرد و فارغ شُد زِ راز | |
۲۷۸۲ | تو کجا دَر میرَوی، ای مَردِ خام | چون که پیغامبر بِدادهست اَلسَّلام؟ | |
۲۷۸۳ | گفت آه و دود ازان اَه شُد بُرون | آهِ او میداد از دلْ بویِ خون | |
۲۷۸۴ | آن یکی گفتا بِدِه آن آه را | وین نمازِ منْ تو را بادا عَطا | |
۲۷۸۵ | گفت دادم آه و پَذْرُفتم نماز | او سِتَد آن آه را با صد نیاز | |
۲۷۸۶ | شب به خواب اَنْدَر بِگُفتَش هاتِفی | که خریدی آبِ حیوان و شِفا | |
۲۷۸۷ | حُرمَتِ این اختیار و این دُخول | شُد نمازِ جُملهٔ خَلْقانْ قَبول |
دکلمه_مثنوی
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!