مثنوی مولانا – دفتر دوّم – بخش ۸۶ – قَصْد کردنِ غُزان به کُشتنِ یک مَردی تا آن دِگَر بِتَرسَد
۳۰۵۴ | آن غُزانِ تُرکِ خونریز آمدند | بَهرِ یَغْما بر دِهی ناگَه زَدند |
۳۰۵۵ | دو کَس از اَعْیانِ آن دِهْ یافتند | در هَلاکِ آن یکی بِشْتافتند |
۳۰۵۶ | دستْ بَسْتَندَش که قُربانَش کُنند | گفت ای شاهان و اَرکانِ بُلند |
۳۰۵۷ | در چَهِ مَرگَم چرا میاَفْکَنید؟ | از چه آخِر تشنهٔ خونِ مَنید؟ |
۳۰۵۸ | چیست حِکْمَت؟ چه غَرَض در کُشتَنَم؟ | چون چُنین دَرویشَم و عُریانتَنَم؟ |
۳۰۵۹ | گفت تا هَیْبَت بَرین یارت زَنَد | تا بِتَرسَد او و زَر پیدا کُند |
۳۰۶۰ | گفت آخِر او زِ من مِسْکینتَر است | گفت قاصِد کرده است، او را زَر است |
۳۰۶۱ | گفت چون وَهْم است ما هر دو یکیم | در مَقامِ اِحْتِمال و در شَکیم |
۳۰۶۲ | خود وِرا بُکْشید اَوَّل ای شَهان | تا بِتَرسَم من، دَهَم زَر را نِشان |
۳۰۶۳ | پس کَرَمهایِ الهی بین که ما | آمدیم آخِر زمان در اِنْتِها |
۳۰۶۴ | آخِرینِ قَرنها پیش از قُرون | در حَدیث است آخِرونَ السّابِقون |
۳۰۶۵ | تا هَلاکِ قَوْمِ نوح و قَوْمِ هود | عارِضِ رَحمَت به جانِ ما نِمود |
۳۰۶۶ | کُشت ایشان را، که ما تَرسیم ازو | وَرْ خود این بَرعکس کردی، وایِ تو |
دکلمه_مثنوی
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!