مثنوی مولانا – دفتر ششم – بخش ۵۷ – گفتنِ دَرْزی تُرک را هَی خاموش کُن اگر مَضاحِکِ دِگَر گویم قَبات تَنگ آید
۱۷۲۲ | گفت دَرْزی ای طَواشی بَرگُذر | وای بر تو گَر کُنم لاغی دِگَر | |
۱۷۲۳ | پَس قَبایَت تَنگ آید باز پَس | این کُند با خویشتن خود هیچ کَس؟ | |
۱۷۲۴ | خندهٔ چه؟ رَمْزی اَرْ دانِسْتییی | تو به جایِ خنده خونْ بِگْرِستییی |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!