مثنوی مولانا – دفتر ششم – بخش ۵۹ – مَثَل

 

۱۷۳۲ آن یکی می‌شُد به رَهْ سویِ دُکان پیشِ رَهْ را بَسته دید او از زنان
۱۷۳۳ پایِ او می‌سوخت از تَعْجیل و راه بَسته از جَوْقِ زنانِ هَمچو ماه
۱۷۳۴ رو به یک زن کرد و گفت ای مُسْتَهان هَی چه بسیارید ای دُخترچِگان؟
۱۷۳۵ رو بِدو کرد آن زن و گفت ای اَمین هیچ بسیاریِّ ما مُنْکَر مَبین
۱۷۳۶ بین که با بسیاریِ ما بر بِساط تَنگ می‌آید شما را اِنْبِساط؟
۱۷۳۷ در لَواطه می‌فُتید از قَحْطِ زن فاعِل و مَفْعولْ رُسوایِ زَمَن
۱۷۳۸ تو مَبین این واقِعات روزگار کَزْ فَلَک می‌گردد اینجا ناگُوار
۱۷۳۹ تو مَبین تَحْشیرِ روزیّ و مَعاش تو مَبین این قَحْط و خَوْف و اِرْتِعاش
۱۷۴۰ بین که با این جُمله تَلْخی‌هایِ او مُردهٔ اویید و ناپَروایِ او
۱۷۴۱ رَحمَتی دان اِمْتِحانِ تَلْخ را نِقْمَتی دان مُلْکِ مَرو و بَلْخ را
۱۷۴۲ آن بِراهیم از تَلَف نَگْریخت و مانْد این بِراهیم از شَرَف بُگْریخت و رانْد
۱۷۴۳ آن نَسوزَد وینْ بِسوزَد ای عَجَب نَعْلِ مَعْکوس است در راهِ طَلَب

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *