مثنوی مولانا – دفتر ششم – بخش ۷۳ – واگشتنِ مُرید از وُثاقِ شیخ و پُرسیدن از مردم و نِشان دادنِ ایشانْ که شیخْ به فُلان بیشه رَفته است

 

۲۱۲۰ بَعد از آن پُرسان شُد او از هر کسی شیخ را می‌جُست از هر سو بَسی
۲۱۲۱ پَس کسی گُفتَش که آن قُطْبِ دیار رَفت تا هیزُم کَشَد از کوهْسار
۲۱۲۲ آن مُریدِ ذوالْفَقاراَنْدیشْ تَفت در هوایِ شیخْ سویِ بیشه رَفت
۲۱۲۳ دیوْ می‌آوَرْد پیشِ هوشِ مَرد وَسْوَسه تا خُفْیه گردد مَهْ زِ گَرد
۲۱۲۴ کین چُنین زن را چرا این شیخِ دین دارد اَنْدَر خانه یار و هم نِشین؟
۲۱۲۵ ضِدّ را با ضِدّ ایناس از کجا؟ یا اِمامُ‌النّاسْ نَسْناس از کجا؟
۲۱۲۶ باز او لاحَوْل می‌کرد آتَشین کِاعْتِراضِ من بَرو کُفراست و کین
۲۱۲۷ من کِه باشم با تَصَرُّف‌هایِ حَق که بَر آرَد نَفْسِ من اِشْکال و دَق؟
۲۱۲۸ باز نَفْسَش حَمله می‌آوَرْد زود زین تَعَرُّف در دِلَش چون کاهْ دود
۲۱۲۹ که چه نِسْبَت دیو را با جِبرئیل؟ که بُوَد با او به صُحبَت هم مَقیل؟
۲۱۳۰ چون تَوانَد ساخت با آزَر خَلیل؟ چون تَوانَد ساخت با رَهْزنْ دَلیل؟

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *