مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۱۹۶ – مُکَرَّر کردنِ عاذِلانْ پَند را بر آن مِهْمانِ آن مَسجدِ مِهْمان کُش

 

۴۰۸۰ گفت پیغامبر که اِنَّ فِی الْبَیان سِحْرًا و حَق گفت آن خوشْ پَهْلوان
۴۰۸۱ هین مَکُن جَلْدی بُرو ای بوالْکَرَم مَسجد و ما را مَکُن زین مُتَّهَم
۴۰۸۲ که بگوید دشمنی از دشمنی آتشی در ما زَنَد فردا دَنی
۴۰۸۳ که بِتاسانید او را ظالِمی بر بَهانه‌یْ مَسجد او بُد سالمی
۴۰۸۴ تا بَهانه‌یْ قَتل بر مَسجد نَهَد چون که بَدنام است مَسجد او جَهَد
۴۰۸۵ تُهْمَتی بر ما مَنِه ای سختْ‌جان که نه‌ایم ایمِن زِ مَکْرِ دشمنان
۴۰۸۶ هین بُرو جَلْدی مَکُن سودا مَپَز که نَتان پیمود کیوان را به گَز
۴۰۸۷ چون تو بسیاران بِلافیده زِ بَخت ریشِ خود بَر کَنده یک یک لَخْتْ لَخْت
۴۰۸۸ هین بُرو کوتاه کُن این قیل و قال خویش و ما را در مَیَفکَن در وَبال

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *