مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۲۱۸ – سِرِّ آن که بی‌مُراد بازگشتنِ رَسول عَلَیْهِ السَّلام از حُدَیْبیّه حَقْ تَعالیٰ لَقَبِ آن فَتْح کرد که اِنّا فَتَحْنا که به صورتِ غَلَق بود و به مَعنیِ فَتْح چُنان که شکستنِ مُشکْ به ظاهرْ شِکَستن است و به مَعنی دُرُست کردن است مُشکیِ او را و تکمیلِ فَوایِدِ اوست

 

۴۵۰۴ آمَدَش پیغام از دولت که رو تو زِ مَنْعِ این ظَفَر غمگین مَشو
۴۵۰۵ کَنْدَرین خواریِّ نَقْدَت فَتْح‌هاست نَکْ فُلان قَلْعه فُلان بُقْعه تو راست
۴۵۰۶ بِنْگَر آخِر چون که واگردید تَفْت بر قُرَیْظه وْ بر نَضیر از وِیْ چه رَفْت
۴۵۰۷ قَلْعه‌ها هم گِرْدِ آن دو بُقْعه‌ها شُد مُسَلَّم وَزْ غَنایِم نَفْع‌ها
۴۵۰۸ وَرْ نباشد آن تو بِنْگَر کین فَریق پُر غَم و رَنْجَند و مَفْتون و عَشیق
۴۵۰۹ زَهْرِ خواری را چو شِکَّر می‌خورند خارِ غَم‌ها را چو اُشتُر می‌چَرَند
۴۵۱۰ بَهرِ عَیْنِ غَم نه از بَهرِ فَرَج این تَسافُل پیشِ ایشان چون دَرَج
۴۵۱۱ آن چُنان شادند اَنْدَر قَعْرِ چاه که هَمی‌تَرسَند از تَخت و کُلاه
۴۵۱۲ هر کجا دِلْبَر بُوَد خود هم نِشین فوقِ گَردون است نه زیرِ زمین

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *