مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۶ – اَمرِ حَقْ به موسی عَلَیْهِ السَّلام که مَرا به دَهانی خوان که بِدان دَهان گناه نکردهیی
۱۸۰ | گفت ای موسی زِ من میجو پَناه | با دهانی که نکردی تو گناه | |
۱۸۱ | گفتْ موسی من نَدارم آن دَهان | گفتْ ما را از دَهانِ غیر خوان | |
۱۸۲ | از دَهانِ غیر کِی کردی گناه؟ | از دَهانِ غیرْ بَرخوان کِی اله | |
۱۸۳ | آن چُنان کُن که دَهانها مَر تو را | در شب و در روزها آرَد دُعا | |
۱۸۴ | از دَهانی که نَکَردَستی گناه | وان دَهانِ غِیر باشد، عُذْر خواه | |
۱۸۵ | یا دَهانِ خویشتن را پاک کُن | روحِ خود را چابُک و چالاک کُن | |
۱۸۶ | ذِکرِ حَق پاک است، چون پاکی رَسید | رَخْت بَربَندد بُرون آید پَلید | |
۱۸۷ | میگُریزد ضِدّها از ضِدّها | شب گُریزَد چون بَراَفروزَد ضیا | |
۱۸۸ | چون دَرآیَد نامِ پاکْ اَنْدَر دَهان | نه پَلیدی مانَد و نه اَنْدُهان |
خداوند به حضرت موسی فرمودند که با دهانی مرا دعا کن که با آن گناه نکرده ای. موسی گفت که من چنین دهانی ندارم. خداوند گفت که با دهان دیگران مرا دعا کن. موسی پرسید این چگونه باشد؟ خداوند گفت کاری بکن که دیگران شب و روز برای تو دعا کنند.