مستدرکات مولانا بخش دوم

 

۱ قَصابی سویِ گولی گوشت انداخت چو دیدش زَفْت گوشتِ گاو پِنْداشت
۲ یکی رانِ دِگَر سویِ وِیْ اَفکَند بِگُفتا گاو مُرده‌ست این، زِهی گَند
۳ خدا بَخشید آنْچ اَسْبابِ کام‌ست تو گفتی چیست این؟ خود دادِ عام‌ست
۴ کُنون شُد عامْ کان با تو بپیوست نَجِس شُد چون که در کردی دَرو دست
۵ نسازد گول را بُخْل و سَخاوت که گردد هر دواَش مایه یْ عَداوت
۶ گُریز از گولْ اَنْدَر سور و ماتَم چو عیسی ای پدر وَاللهُ اَعْلَم

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *