رباعی ۲۸ مولانا

 

ای اشکِ رَوان بِگو دلْ اَفْزایِ مرا آن باغ و بهار و آن تماشایِ مرا
چون یاد کُنی شبی تو شب‌هایِ مرا اندیشه مَکُن بی‌اَدَبی‌های مرا

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *