فیه ما فیه مولانا – فصل ۱۳
فصل سیزدهم
قَالَ النُّبّی صَلَّی الله عَلَیْهِ وَسَلَّم اَللَّیْلُ طَویْلٌ فَلَا تُقَصِّرْهُ بِمَنَامِکَ وَ النَّهَارُ مُضْیٌ فَلَا تُکَّدِرْهُ بِآثامِکَ[۱]، شب دراز است از بَهرِ راز گفتن و حاجات خواستن، بیتشویش خَلق و بیزحمتِ دوستان و دشمنان؛ خلوتی و سَلوتی[۲] حاصل شده و حق تعالی پردهای فروکشیده تا عملها از ریا مصون و محروس[۳] باشد و خالص باشد الله تعالی؛ و در شب نیز مَردِ ریایی از مخلِص پیدا شود، ریایی رسوا شود؛ در شب همۀ چیزها به شب مستور شود و به روز رسوا شود و مردِ ریایی به شب رسوا شود، گوید چون کسی نمیبیند از بهرِ کی کنم؟ میگویندش که کسی میبیند، ولیکن تو کس نیستی تا کسی را ببینی؛ آن کس میبیند که همۀ کسان در قبضۀ قدرت ویند و به وقتِ درماندگی او را خوانند همه، و به وقتِ دردِ دندان و دردِ چشم و دردِ گوش و تهمت و خوف و ناایمنی همه او را خوانند به سِرّ و اعتماد دارند که میشنوند و حاجتِ ایشان روا خواهد کردن و نهاننهان صدقه میدهند از بهرِ دفعِ بلا را و صحّتِ رنجوری را و اعتماد دارند که آن دادن را و صدقه را قبول میکند؛ چون صحّتشان داد و فراغت از ایشان آن یقین باز رفت و خیال اندیشی باز آمد؛ میگویند خداوندا آن چه حالت بود که به صدق تو را میخواندیم در آن کنجِ زندان با هزار قُلْ هُوَالله بیملالت که حاجاتِ ما روا کردی؟ اکنون ما بیرونِ زندان همچنان محتاجیم که اندرون زندان بودیم، تا ما را از این زندانِ عالَم ظلمانی بیرون آوری، به عالَمِ انبیا که نورانی است؛ اکنون چرا ما را همان اخلاص برونِ زندان و برونِ حالتِ درد نمیآید؟ هزار خیال فرود میآید که عجب فایده کند یا نکند؟ و تأثیر این خیال هزار کاهلی و ملالت میدهد؛ آن یقینِ خیال سوز کو؟
خدای جواب میفرماید که آنچه گفتم نفسِ حیوانی شما عدو است شما را و مرا که لَا تَتَّخِذَواعَدُوّیْ وَعَدوَّکُمْ اَوْلیَاء[۴]، هماره این عَدو را در زندانِ مجاهده دارید که چون او در زندان است و در بلا است و در رنج است اخلاصِ تو روی نماید و قوّت گیرد؛ هزار بار آزمودی که از رنجِ دندان و از دردِ سَر و از خوفِ سَر تو را اخلاص پدید آمد، چرا دربندِ راحتِ تن گشتی و در تیمارِ او مشغول شدی؟ سررشته را فراموش مکنید و پیوسته نَفْس را بیمراد دارید تا به مرادِ اَبدی برسید و از زندانِ تاریکی خلاص یابید که وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَی فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَی[۵].
دکلمه فیه ما فیه مولانا
[۱] حواشی استاد فروزانفر: انتساب این کلام به حضرت رسول صلی الله علیه و سلم مورد تردید است و تا کنون در هیچ یک از کتب احادیث آن را منسوب بدان حضرت نیافتهام.
[۲] آرامش خاطر، شادی، خوشی.
[۳] حراست شده، حفظ شده.
[۴] بخشی از آیۀ ۱ سورۀ ممتحنه: دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد.
[۵] بخشی از آیۀ ۴۰ و تمام آیۀ ۴۱ سورۀ نازعات: خويشتن را از هوسها بازداشت، پس همانا بهشت جايگاه اوست.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!