فیه ما فیه مولانا – فصل ۶۸

فصل شصت و هشتم

سُئِلَ عِیْسی عَلَیْهِ السَّلام اَیُّ شَیْءٍ اَعْظَمُ وَ اَصْعَبُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ قالَ غَضَبُ اللهِ قَالوا وَ مَا یُنْجِی عَنْ ذلِکَ قَالَ اَنْ تَکْسِرَ غَضَبَکَ وَ تَکْظِمَ غَیْظَکَ[۱] طریق آن بود که چون نفس خواهد که شکایت کند، خلافِ او کند و شکر کند و مبالغه کند، چندانی که در اندرونِ خود محبّتِ او حاصل کند، زیرا شکر گفتن به دروغ، از خدا محبّت جُستن است، چنین می‌فرماید مولانای بزرگ قدَّس الله سرَّه كه اَلشِّکَایَةُ عَنِ الْمَخْلُوْقِ شِکَایَةٌ عَنِ الْخَالِقِ و فرمود دشمنی و غیظِ تو بر تو پنهان است همچون آتش، چون دیدی که ستاره‌ای[۲] جست آن را بکش تا به عدم باز رود، از آن‌جا که آمده است و اگر مدد کنی به کبریت، جوابی و نقطۀ مجارایی[۳] ره یابد و از عدم دگر و دگر روان شود و دشوار توان آن را فرستادن به عدم، ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ[۴]، تا قهر عدو کرده باشی از دو وجه، یکی آن‌که عدو گوشت و پوست او نیست، اندیشۀ ردّی[۵] است، چو دفع [شد][۶] از تو بسیاریِ شکر، هر آینه از او نیز دفع شود، یکی طبعاً که اَلْاِنْسَانُ عَبِیْدُ الْاِحْسَانِ[۷] و دوم چو فایده نبیند، چنان‌که کودکان یکی را به نامی می‌خوانند، او دشنام می‌دهد، ایشان را رغبت زیادت می‌شود که سخنِ ما عمل کرد و اگر تغییر نبینند و فایده نبینند، میلشان نماند؛ دوم آن‌که چون این صفتِ عَفوی در تو پیدا آید معلوم شود که خدمتِ او دروغ است، کژیده است، او تو را چنان‌که تویی ندیده است و معلوم شود که مذموم اوست نی تو، و هیچ حجّتی خصم را خجل‌تر از آن نکند که دروغیِ او ظاهر شود؛ پس به ستایش در شکرِ او، او را زهر می‌دهی، زیرا که اظهارِ نقصانیِ تو می‌کند، تو کمالِ خود ظاهر کردی که محبوب حقّی، وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ[۸]، محبوبِ حق ناقص نباشد، چندانش بستای که یارانِ او به گمان افتند که مگر با ما به نفاق است که با اوش چندان اتفاق است

برکن به رِفق سَبلت‌شان گرچه دولتند/ بشکن به حلم گردنشان گرچه گردنند[۹]

وَفَقّنَا اللهُ لِهذا.

——-

[۱]  حواشی استاد فروزانفر: سخنی است معروف از عیسی علیه السلام که در مثنوی (دفتر چهارم بخش چهار) هم آن را بدین‌گونه منظوم فرموده است. و امیر المؤمنین علی صلوات الله علیه می‌فرماید: یباعدک من غضب الله ان لا تغضب، شرح نهج‌البلاغه،ج ۴،ص ۵۶۲ و در مستدرک،ج ۲،ص ۳۲۶ به حضرت رسول صلی الله علیه و سلم نسبت داده است.

[۲]  بخش از حواشی استاد فروزانفر: استاره و ستارۀ آتش و ستاره پاره‌های خُرد است که از اخگر جدا شود و به سرعت در هوا پَرَد و سیاه گردد و در مجاره جرّقه گویند.

[۳]  مجارا = مخفف مجاراة (مجارات) با هم رفتن، با یکدیگر برابری کردن.

[۴]  بخشی از آیۀ ۹۶ سورۀ مؤمنون: سخن بد [آنها] را به طریقی که نیکوتر است دفع کن.

[۵]  تباه و فاسد.

[۶]  کلمه داخل [ ] از تصحیح استاد فروزانفر استفاده شده.

[۷]  حواشی استاد فروزافر: مثل است.

[۸]  بخشی از آیۀ ۱۳۴ سورۀ آل‌عمران: خشم خود را فرو می‌خورند و از مردم در می‌گذرند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد.

[۹]  حواشی استاد فروزانفر: از حکیم سنایی است در قصیده‌ای بدین مطلع: این ابلهان که بی سببی دشمن منند/ بس بوالفضول و یافه درای و زنخ زنند.


دکلمه فیه ما فیه مولانا

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *