مکتوبات مولانا – مکتوب ۱۰۱ – به معینالدّین پروانه توصیۀ شمس الدّین و درخواست نصب وی به کار دیوانی
سعادت مخلّد و اقبال مؤیّد، میسّر و مقیّضِ ملک الامرا، مغیثُ المظلومین، مونس الفقرا، ذوالهمم العالیه و السّریرة الصّافیه، المعظّم لأمرالله، المحبُّ لمایحبّ اللهُ، تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَن الْمَضَاجِعِ یَدعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً[۱]، عالِمِ عادل، اکرم انجب اسعد، ولیّ الایادی والنّعم، معین الدّولة والدّین، عضدالاسلام والمسلمین، الغ قتلغ، دلکا بلکا الب دیندار، پروانه بک ادام الله علوَّه و کبت عدوّه و ایّده و نصره و طریقَ الخیر یسّرهُ باد ابداً و هر خیرات که میفرماید و اساس مینهد و آنچه نیّت دارد مقبول و مبرور باد، اَنَّ اللهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ[۲]، آمین یا ربَّ العالمین.
سلام و دعا و ثنا از این مخلص مطالعه فرماید و آرزومندی بدان دیدارِ درویشنوازِ حلیمِ کریم، یحبُّ لِلنّاس ما یحبُّ لنفسه و یختارُللنّاس ما یختارُلنَفسه[۳] و هو اعظم عُری الایمان، غالب و باعث شناسد. حق جلّ جلالهُ که جامعُ الشَّتات و محیی الاموات و سامع الاصوات و مجیب الدّعوات است، ملاقات را سببی سازد سریع، اِنَّهُ مُجِیبٌ سَمِیعٌ[۴].
رافع تحیّت، فرزندِ مخلص کافی هنرمند، شمس الدّین دامت سعادته از خویشانِ این داعی است و دیر است که در آرزویِ آن است که به وسیلتی از وسایل به خدمتکاری آن بارگاه مشرّف شود و از جملۀ بندگان و خادمان و چاکرانِ آن حضرت باشد، اجلَّهاالله، زحمت از آن جنابِ عالی دور میداشت تا اشتیاق و ارادت به نهایت رسید.
صبر با عشق بس نمیآید
عقلِ فریادرس نمیآید[۵]
توقّع است از مکارمِ اخلاق آفتابصفت، عاممنفعت، بیدریغعطیّت که این شفاعت را قبول فرماید تا ثنای بیحدّ و دعای بیعد و ثوابِ بیغایت مدّخر گردد، اگرچه رحمت و پادشاهی آن بزرگ هیچ طالبی را محروم بازنگرداند، لیکن احتیاط را شفاعت کرده شد.
من خود دانم کز تو خطایی ناید
لیکن دل عاشقان بداندیش بود[۶]
جاوید مغیث خلایق باد، آمین یا ربَّ العالمین.
—————————
[۱] بخشی از آیۀ ۱۶ سورۀ سجده: پهلوهایشان از بسترها جدا شود پروردگارشان را با بیم و امید بخوانند.
[۲] بخشی از آیۀ ۱۴۰ سورۀ توبه: خداوند است که توبه بندگانش و نیز صدقات را میپذیرد.
[۳] او آنچه برای خود دوست دارد برای مردم دوست دارد و آنچه برای خود انتخاب میکند برای مردم هم انتخاب میکند.
[۴] اوست پاسخ دهندۀ شنوا.
[۵] بیتی از غزل ۱۵۰ ابن اسحاق “انوری” شاعر قرن ششم هجری. این بیت در مقالات شمس تبریزی نیز آمده.
[۶] شاعر این بیت یافت نشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!