مکتوبات مولانا – مکتوب ۱۰۵ – به جمالالدّین (؟)، نامۀ عارفانهیی است
زندگیِ فرزندِ مخلصِ معتقد، نادرۀ جهان، طالبِ حق تعالی، عالی همّت، احسان پیشه، طاعت اندیشه، لطیف گوهر، پاک عنصر، مونس الفقرا، محبُّ الاولیا، جمال الدّولة والدّین احسن اللهُ عاقبَتهُ در اقتنای اسبابِ شادمانی و اعتنای اکتساب نیکنامی و تیسیر مقاصدِ دولتِ عالی منظوم باد و صحیفۀ کامرانی و توفیقِ خیر که اصلِ همه کامهاست و کیمیای همه مرادهاست، به ارقامِ فضلِ یزدانی مرقوم و اوجِ معرفت و اعتقاد مرتفع و فوجِ اجتهاد و میلِ خدمتِ ربّ العباد و حلاوت طاعت مجتمع و روزگار همایون، که سرمایۀ سعادتِ عالمی است و ملکی که از روزگار بیرون است به نشاطِ عقل و تازگیِ ایمان مقرون باد.
عقلِ بیچاره و جانِ هر بیچاره در نظّارۂ عجایبِ صنع و تصریف و تفریقِ حق تعالی متحیّر است که ارواح همچون کبوترانِ کعبه بر بامِ امیدخانۀ حق جمع گشتهاند، پَرزنان. بعضی پَرِّ خوف میجنبانند یعنی پَرِّ شُکر و مستی و صنع او، همچون کبوتربازی بر این بامِ بلند، بیالهام و اندیشۀ و تخویت و ترجیهای، هر کبوتر جانی را به طرفی گسیل میکند لایقِ گوهرِ آن کبوتر و به شهرها میفرستد. بعضی را به راههای ناایمن میفرستد که اسیرِ چنگلِ باز میشوند. جَغجغِ[۱] فریادِ کبوتر میشنود که درماندیم، اگر بَدخدمتی رفت دیگر نکنیم و بال و پَرِّ بیادبانه نجنبانیم. او مناجات جقجقِ ایشان در چنگلِ باز میشنود. بعضی را خلاص میدهد و هیبتی و مرحمتی در دلِ باز میافکند و بعضی را جواب: وَ لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا[۲]. میفرماید: وَللهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْاَرضِ یَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذَّبُ مَن یَشَاء[۳]، یعنی آسمانیان همه لرزاناند و زمینیان هم لرزاناند. چنانکه سؤال کرد مصطفی، جبرئیل را علیهما السّلام از حالِ او. گفت: ساعتی چنان باشم که پَرِّ و بالِ من در همه وجود نگنجد و ساعتی چنان باشم که از هیبت و عظمتپنداری صعوهای[۴] باشم. مصطفی فرمود صلی الله علیه وسلم شما که عقلِ مجرّدید و نورِ مطلق، اسیرِ نفسِ امّاره نی، و همسایگی طبیعتِ عنصری نی، شما را چون خوف است؟ گفت: آن عظمتِ از آن عظیمتراست که عزازیل را به یک بازی مات کرد و هاروت و ماروت را به یک اندیشه از اوجِ فلک به چاهِ بابل محبوس گردانید و از زمزمۀ تسبیح، ابلیس را در دمدمۀ وسوسه آورد و هاروت و ماروت را در لجلجۀ سحر افکند. فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مَّن ربَّکَ وَهُمْ نَائِمُون[۵].
آنجا که بودی گلستان با دوستان در بوستان
شد گرگ و روبه را مکان، شد جغد و کرکس را وطن[۶]
عصمنا اللهُ وایّاکم و اَمَننا من الفزع الاکبر و جمع بیننا[۷]، اِخْوَاناً عَلَی سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ[۸]، انّه یعطی النّعم قبل استحقاقها، و یُنَزّلُ الْغَیْثَ مِن بَعدِ مَا قَنَطُوا[۹]. برادران و خواهران یکبهیک سلام بخوانند و از این طرف برادران و خواهران جمله سلام میرسانند و مشتاق میباشند. والسّلام.
——————————-
[۱] صدای همهمه.
[۲] بخشی از آیۀ ۲۸ سورۀ انعام: بیشک به همانچه از آن نهی شده بودند بر میگشتند.
[۳] بخشی از آیۀ ۱۴ سورۀ فتح: و فرمانروایی آسمانها و زمین خداوند راست، که هر کس را بخواهد میآمرزد و هر کس را بخواهد عذاب میکند.
[۴] پرندهای کوچک به اندازۀ گنجشک.
[۵] آیۀ ۱۹ سورۀ قلم: سپس بلایی شبانه از جانب پروردگارت، در حالی که ایشان خفته بودند، بر آن زد.
[۶] بیتی از قصاید امیرالشعرا ابو عبدالله محمدبن عبدالمک معزّی نیشابوری.
[۷] باشد که خداوند ما و شما را حفظ کند و ما را از بزرگترین وحشت (روز رستاخیز) محافظت کند و ما را بهم رساند.
[۸] بخشی از آیۀ ۴۷ سورۀ حجر: و دوستانه بر تختها رویاروی بنشینن.
[۹] بخشی از آیۀ ۲۸ سورۀ شوری: باران را پس از آنکه نومید شدهاند، فرو میفرستد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!