مکتوبات مولانا – مکتوب ۱۰۶ – به یکی از صدور در توصیۀ کسی است که در نامه اسم وی ذکر نشده است

چون موکّل ضرورت و بیچارگی بوالعجبی آغاز کرد و سخت‌دلی در پیش گرفت، سررشتۀ صبر و تمالک از دست داد و زحمت طویل به حضرت، آن مکرّمِ جلیل آورد. امید است که بر عادتِ درویش‌نوازی و مسکین‌پروری و شکسته‌بندی، که خوی مهتران و مقبولان و صادقان و سابقان است و معهود و مرسومِ عهدِ آن یگانه است ادام الله علوّه او را شاکر و ذاکر به داعی گسیل کند. اگر چه تصدیعِ داعی دراز گشت، لیکن بحمدالله سروکار با عالی‌همّتی است که این گستاخی و صدهزار پیش دلِ دریاصفتش زورقی باشد. استسقای ماهیان ملول نگرداند لجّۀ[۱] آن بحر را حَدِّثْ عَن البَحرِ و لا حَرَج[۲]، ذکرِ احسانش بر همه زبان‌ها و شُکرِ بی‌پایانش در همه جان‌ها مستدام باد، آمین یا ربَّ العالمین.
بر قضیّۀ: الأناء یترشّحُ بما فیه[۳]، از کوزه همان برون تلابد که در اوست، عجب نیست مداومتِ آن یگانۀ عالَم که رئیسِ اکابر است در خیرات و امامِ نیکوکاران، منشی الخیرات والکرامات، ملک الامرا والایامن، تا اثنیۀ فایحه و اخلاصِ مُشکین رایحۀ او در عالَم منتشر باشد و دیگران را تحریض شود و راغب کند بر اعمالِ برّ که: هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلَی تِجَارَةٍ تُنجِیکُم[۴]، و اگر سهوی نعوذ بالله برود در مسابقتِ خیرات، زود همّتِ عالی مُستیقظ باشد که: اِذَا مَسّهُمْ طَائِفٌ مّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکّرُوا فَاِذَا هُم مُّبْصِرُون[۵]. زود گریبانِ دل محکم بگیرد و چنگ در دامنِ ندامت و استغفار سخت کند و تفحّص نماید که سببِ آن تغافل و تکاسُل چیست و اِمهال و اِثقال در خدمتِ ذوالجلال از کجا راه یافت، آن ثُلمه را بند کند و آن کمینِ شیطان را تدارک کند تا دارالملک ایمان از چنین غوغا ایمن باشد. و چون بنده عقدِ اومید به حضرتِ جاوید بست و خدمت و طاعتِ شکسته‌بسته‌ای اساس نهاد بر امیدِ آنکه کمال گیرد و کمرِ خدمت ہر میان بست، کمری که وسیلت شود نتاج قبول باز آورد، این کمر چو بر میان متعبّد سُست شد، لابد خوفِ افتادن باشد، تدارک آن بباید کرد.
اذا طرفٌ من حبلِک انحلّ عقده
تداعی وشیکاً بانحلال مرایره[۶]
در سنّتِ تهاونی رَوَد، شیطان در فرایض طمع کند، در فرایض تھاونی رَوَد، شیطان در ایمان طمع کند.
فاحذر صغارالشّر قبل کباره
انّ الکبار بدا بهنّ صغار[۷]
*
آغاز مناره از یکی خشت بود
مهمل داری تو خشت را زشت بود[۸]
وَاَمَّا بِنِعمَةِ رَبّکَ فَحَدّث[۹]. به قدرِ امکان تدارک باید کردن تا باز کمرِ خدمت را بر میان محکم کنی و اگرچه آن خدمت در فضیلت از آن افزون است که اگر صد کمر بندی همچو خرگاه ترک[۱۰]، مقصّر باشی و اگر هر سر مویی زبان شود در شکر و ثنا قاصر باشی و مقصّر.
و لو کان لی فی کُلّ منبتِ شَعرةٍ
لساناً لشکرٍ منک کان مقصّراً[۱۱]
ایزد تعالی، صدرِ آن صدر را و ضمیرِ منیرِ آن امیر را ادام الله علوّهُ به نورِ اخلاصی که وهّابِ اخلاصِ جلّ جلاله جهتِ مخلصانِ حضرتِ خود پنهان کرده است در مخزنِ غیب آراسته داراد و قضای حقوق بی‌حدّش که فرضِ عین و عینِ فرض است. کهتران را کرامت باد تا جاودان در مکافات و مجازاتِ آن اصطناع و احسان که به مجازات مجزی نخواهد شد.
وهذا دعاءٌ لو سکتُّ کفیته[۱۲]
پیغامِ آن عزیز و حفظ الغیب او بدین داعی رسید و دلگشایی حاصل شد.
راحتش بادا کزو مر خلق را راحت بود
نیست ممکن خلق را راحت مگر از روح پاک
صد هزاران دیگ حلوا پخته آن لطف الفعال
صد هزاران جام باده برده زو اندوهناک[۱۳]

——————————

[۱] میان دریا.

[۲] از دریا هرقدر که خواهی سخن بگوی و بر تو گناهی نیست.

[۳] از امثال عربی و هم معنی: از کوزه همان ترابد که در اوست.

[۴] بخشی از آیۀ ۱۰ سورۀ صف: آیا شما را به داد و ستدی رهنمون شوم.

[۵] بخشی از آیۀ ۲۰۱ سورۀ اعراف: هرگاه خیالی شیطانی عارضشان شود، یاد کنند، و آنگاه دیده‌ور شوند.

[۶] شاعر این بیت یافت نشد. اگر رشته‌ای از پیمان ما پاره شود، زود هنگام تمام آن گسسته خواهد شد.

[۷] شاعر این بیت یافت نشد. از شرارت کوچک قبل از آنکه بزرگ شود بپرهیز که شرارت بزرگ از کوچک ساخته شده.

[۸] شاعر این بیت یافت نشد.

[۹] آیۀ ۱۱ سورۀ ضحی: و اما درباره نعمت پروردگارت سخن بگوی.‌

[۱۰] توضیحات استاد سبحانی: مرحوم عبدالباقی در حاشیۀ ترجمۀ خود بر مکتوبات نوشته است که ترک، چنانکه از کلمۀ خرگاه برمی‌آید، به معنی کولی و فقیر به کار رفته است و با قوم ترک ارتباطی ندارد.

[۱۱] شاعر این بیت یافت نشد. اگر بر سر کل تارهای موی من زبانی باشد، باز شکر تو عاجز است.

[۱۲] شاعر این مصرع یافت نشد. اگر دعایی باشد همین سکوت من است.

[۱۳] شاعر این بیت یافت نشد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *