مکتوبات مولانا – مکتوب ۱۰۷ – به تاج‌الدّین معتز در سفارش جلال‌الدّین، ظاهراً برای وام

اَللهُ یجمَعُ بینَنا و یرفَعُ البُعدَ عن بینِنا[۱]. قال النّبیّ صلی الله علیه وسّلم: اِنّ للهِ عِباداً اَمْجاداً مِحَلُّهُمْ فی الاَرضِ کَمَحَلِّ الْمَطَرِ اِنْ وَقَعَ عَلَی الْبَّرِّ اَخْرَجَ الْبَّرِّ وَاِنْ وَقَعَ عَلَی الْبَحرِ اَخْرَجَ الدُّرّ[۲]. الخلقُ عَیالُ اللهِ فافضلهم عند الله اَنفَعُهُم لعیاله[۳]. بحمدالله امروز در این دور، مشارٌالیه در نفعِ عباد و اکرامِ فضلا و تربیتِ فقرا و انشای خیرات تقبّل الله ملک الامرا، دستور اعظم، نظام الملک، فخر خراسان و عراق، لطیف الفعال و الاخلاق، امیر دیندار، ولی الایادی و الانعام، الذابُّ عن حریم الدّین و بیضة الاسلام، تاج الحقّ والدّین ادام الله علوّه و اکرمه و احسنَ عاقبته و تقبّل حسناته و تجاوز عن سیّئاته و أمنه من الفزع الاکبر، آمین یا ربَّ العالمین است.
سلام و دعا که واجب است می‌رسانم و آرزومندی به ملاقاتِ حقایقْ غالب و باعث است. مُیَسّر کلّ عسیر و مسهّل کلّ صعب و مُعطِی النِّعم قبلَ استحقاقها[۴]، قدیم الاحسان جلّ جلالهُ اسبابِ ملاقات به خوب‌ترین وجهی میسّر و مهیّا گرداناد، انّه علی ذلک قدیر.
معلوم رأی عالی باشد که اگر درخورِ اشتیاق و ارتباط نامه نبشته آید، هر روز علی‌التّجدید نامۀ نو تجدید نبشتمی. الّا اجتماعِ حقایق و تلاقی قلوب است و نخواهم که آن عزیز را به صورتِ نامه خواندن تصدیع دهم، لیک چون عزیزان استدعا می‌کنند، بدان حضرت تذکره‌ای و در آن هم معذورند که: المشربُ العذبُ کثیر الزَّحام[۵].
فرزندِ عزیزِ مخلص، سیّد المدرّسین، تاج الخطبا، عالمِ فاضل متفنّن، جلال الملّة والدّین، الامام ابن الامام ابن الامام، رضی الله عنه و عن اسلافه الکرام پوسته شاکر و ذاکرِ احسان و تربیت و نوازش آن بزرگوار است و به شکرِ شما رطب اللّسان است. اعلام می‌رود اکنون خویشِ این داعی است و عزیزِ عزیزِ عزیز. هر مزیدِ احسان و عنایت و نظرِ پادشاهانه که دربارۀ او فرماید، این داعی منّت‌دار است و به حقیقتْ آن احسان بدین داعی رسیده است. و صدرِ کبیر، مرحوم ملک الافاضل، رکن الدّین تغمَّدَه اللهُ برحمته[۶] بر این داعی حقوق داشت به انواع، تقبّل الله منه و منکم و من کلّ محسن والله لاینسی من احسن عملاً، وَ مَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیّاً[۷]. وَیُؤْتِ کُلّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَه[۸]. اَلدُّنْیَا مَزْرَعَةُ الآخِرَةِ[۹]. طوبی لمن اغتنم و زرع و اقرِضُ اللهَ[۱۰]، قَرضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ[۱۱]. خود بیداردلی و انتهاضِ همّتِ عالی و شعفِ شما به خیرات از این تحریضات مستغنی است.
و لکن رأیتُ السّیفَ من بعدِ شحذِه
الی الهزِّ محتاجاً و ان کان ماضیاً [۱۲]
جاوید محسن باد و توفیق بر توفیق و تسدید بر تسدید و قبول بر قبول، آمین یا ربَّ العالمین.

——————————

[۱] خداوند ما را متحد و دوری را از میان ما ببرد.

[۲] حدیث از پیامبر اکرم: حضرت حق تعالی را بندگانی بلندمرتبه در زمین است که موقعیّت اینان در جامعه همانند موقعیّت باران است، بارانی که اگر در بیابان ببارد گندم برویاند و چون در دریا بریزد دُر و گوهر خارج شود.

[۳] با اختلاف، حدیث از پیامبر اکرم (ص): ما همه خانوار خداوند هستیم و کسی که برای مردم سودمندتر باشد نزد خدا عزیزتر است.

[۴] قبل از شایستگی نعمت می‌بخشد.

[۵] از امثال عربی: نوشیدنی گوارا مشتری بسیار دارد. در امثال و حکم مرحوم دهخدا آمده: نظیر: هرکه شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد.

[۶] خداوند او را رحمت کند.

[۷] بخشی از آیۀ ۶۴ سورۀ مریم: و پروردگارت فراموشکار نیست‌.

[۸] بخشی از آیۀ ۳ سورۀ هود: و به هرکسی که سزاوار بخشش است، حقش را ببخشد.

[۹] حدیث نبوی: دنیا مزرعه آخرت است.

[۱۰] خوشا به حال کسانی که غنیمت دانند و بکارند و در راه خدا قرض دهند.

[۱۱] بخشی از آیۀ ۱۱ سورۀ حدید: قرض‌الحسنه دهد، تا برایش دوچندان سازد.

[۱۲] ترجمه استاد سبحانی: من شمشیر را پس از تیز شدنِ آن دیدم که اگر برنده هم باشد به حرکت نیاز دارد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *