مکتوبات مولانا – مکتوب ۱۱ – به یکی از وزرا در تبریک بازگشت وی و یارانش

فتوحاتِ غیبی و مواهب آسمانی و اقبالِ دو جهانی، نثارِ دولتِ ملک الامرا والاکابر، مغیثُ المظلومین، مُعین الفقرا، المُعظِّم لامرالله، المُصدّق لوعدالله، الذّاکر لِآلاءالله، الشّاکر لنعماءالله، کهف المستغیثین، ملاذالملهوفین، ظلٍّ الرّحمة الوافیة، نظام الملک، صاحب الدّولتین، ذخرالحضرتین ادام اللهُ عُلوَّهُ باد، ابداً مخلّداً. سفر و حضر، نهضَت و مراجعتِ رکابِ همایونش که از بهر صلاحِ اسلام و امان و ایمنیِ اهلِ ایمان و دفعِ آفات و فتنه‌ها می‌فرماید، مقبول و مبرور باد. و آرزومندی به ملاقاتی که وهم و خیالِ جدایی و بیم ملالت و آسیب سآمت و اختلاف طباع و خوفِ نعیق غرابُ البین و کید زمانه نباشد و بر سراپردۀ آن مجلس اخوان صفا و اصحاب وفا به خطّ خلود و بقا نبشته باشد که هذا وصالٌ لا فراق بعده و هذا حیوةٌ لا موت یعقبه، ذُبح الموت ذبحاً لا رَیْدَ له[۱]. این چنین ملاقاتی میسّر و مهیّا باد به آن خوب خصالِ پاک‌نهاد، اِنْ شاءَ الله تعالی. صورتِ پریشانِ بی‌ادب دارم، زحمتش را از حضورِ اکابر دولت ایَّدهم الله و نصرهم دور می‌دارم، و ضمیرِ مشتاق محبّ مخلص دارم، به دعاگویی می‌فرستم تا بی‌ادبیِ صورت صفای دل مخلص را مکدّر نگرداند. این عذر مقبول باد. والسّلام.

———————-

[۱] این وصال فراقی در پی ندارد و این زندگی مرگی در پی ندارد، مرگ چنان قربانی شود که دیگر بازگشتی در پی نداشته باشد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *