مکتوبات مولانا – مکتوب ۱۱۶ – به معینالدّین پروانه، درخواست جبران حال پریشان نظامالدّین
حق تعالی علیم است وَکَفَی بِاللهِ[۱] عَلِیماً[۲]، که به غایت و از غایت افزونتر خجلَم و شرمسارم از ابرام تصدیع مکاتبات به خدمت ملک الامرا، المشرّف بالعلم، المزّین بالحلم، حسن الخلق، لطیف الخلق، المقتدی بسیرة النّبیّ، قاهرالشّیطان الأبیّ، سراج القلوب، ساترالعیوب، سایس الشّاردین، ساقی الواردین، منبع الادب، مُنجح الارب، ارتیاج الفُؤاد، ینبوع الوَداد، ولیُّ الاحسان، خلاصة نسل الانسان، معین الدّولة الدّین ادام الله علوّه، و خلّد فی سلامة الایّام رفعته، و حرس من الغیر دولته، و ظاهر علیه احسانه و نعمه و مواهبه و قِسَمه، و زاد فیما خوّله، و ختم بالحسنی عمله، و اعطاه من خیرالدّارین سُؤله و اَمَلهُ[۳].
اطال الله عمرک فی سرورٍ
و عاد علیک عیدک الف عامٍ
ولازالت نفوسٍ من اناسٍ
تحمّل عنک محذور الحِمام[۴]
سلام و تحیّت مطالعه فرماید و آرزومندی و تعطّش کاشتیاق الحبیب الی حبیبه و العلیل الی طبیبه و توقانی الی رؤیته الوضیّة و اخلاقه المرضیّة لا یمکن کتمانه و لا یقاوم اشجانه[۵]. باری تعالی ملاقات را به اسرع الزّمان و ایمن الاحوال میسّر و مهیا گرداناد، صفتِ آینه ندارم در لطافت، امّا سخترویی آینه دارم در وقاحت و ابرام. امید است که چون از بهرِ خداست جلّ جلاله خالصاً مخلصاً بر خاطرِ عزیزِ شریفِ لطیفِ ظریف ثقیل نیاید، و اگر آید، آن را به امیدِ خفّتِ رحمتِ الهی و مجازاتِ ثواب نامتناهی سبک گرداند. انّه موفّقٌ من ربَّ التّوفیق.
عرض میرود، یکبارِ دیگر، حالت فرزند مخلص نظام الدّین نظم الله امورهُ که به اتّفاقات سیّئهای که عقول به تدبیرِ خویش از مخالیبِ آن نتواند سالم بودن و اگر به تدبیرِ عقل ممکن بودی از زیان احتراز کردن، سلطانِ عاقلان و سلطانِ عقل را نفرمودی خالق عقل که: قُل لَا اَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَلَا ضَرَاً اِلَا مَا شَاءَ اللهُ وَلَوْ کُنتُ اَعلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسّنِیَ السُّوءُ[۶]، چون حالِ آفتاب این بود که سرگردانِ آن درگاه بود در نفع و ضرّ، ذرّۀ خود چه گوید و چه لافد؟
توقّع از مکارمِ اخلاقِ عنصریِ بر رُسته نه عاریتیِ بر بسته بل، ذُرّیَّهً بَعضُهَا مِن بَعضٍ[۷]، به میراثِ صفتِ کرم و رحمت، و اعتماد بر فضلِ حق و توکلّ بر وی، تقدیم خیرات که: وَعَسَی اَن تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ[۸]، متوارث است ذریّاتِ طیّبه را از اصولِ پاکِ خویش که: واَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرَّیَّتَهُمْ[۹]، نظرِ عنایتِ پادشاهانه در بابِ احوالِ متفرّق شده و بیمراد گشتۀ او گستراند تا احیای او باشد و بر این داعی منّتی عظیم باشد که فرزندِ عزیز، حقوقِ خدمت و حقوقِ فرزندی دارد از عهدِ صغر. چشم میدارم که کرَمِ آن بزرگ او را مستغنی گرداند بعد از این از کسانی که احسان لله را بر کاری نمیدانند، یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ مَغْرَماً[۱۰]، تا باقیِ عمر مرفّه خلاص یافته باشد از غرامات متواصله و مبدّل گردد غزامات به عنایات و کراماتِ آن ولیّ النّعم تا به دعای دولت و سعادتِ دوجهانی شما با داعیانِ دیگر عمر به پایان آورد. مدّتی است که آن دریوزهنامه به خدمت منبع المکارم لازال قبلة للآیبین خواست اِنها کردن، موقوف داشته شد تا رکابِ همایون صاحَبتها السّعادات السماویّه به یمن و سعادت رجوع کند.
الحمدلله که مراجعتِ آن عزیز مبشّرِ قلوب و اشباح و مفرّحِ عقول و ارواح گشت.
الحمدلله علی فضله
قد رجع الحقّ الی اهله[۱۱]
اعمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکْراً وَ قَلِیلٌ مّنْ عِبَادِیَ الشَّکُور[۱۲].
————————–
[۱] در نسخه “کفی به علیما” آمده است.
[۲] بخشی از آیۀ ۷۰ سورۀ نساء: و خدا دانایی بسنده است.
[۳] ترجمۀ استاد سبحانی: خداوند در زمان آرامش مقام بلند او را دائم کند و دولت او را از غیر محفوظ دارد و احسان خود و نعمتها و بخشش خود را بر او آشکار سازد و لطف خود بر وی روزافزون کند و عمل او را به خیر خاتمه دهد و از نیکیهای هر دو جهان آن را که خواستۀ اوست به وی عطا فرماید.
[۴] شاعر این دو بیت یافت نشد. ترجمه استاد سبحانی: خداوند عمرت را به شادی طولانی کناد و عید تو را برای تو هزار سال تکرار کناد، پیوسته افرادی از مردم هستند که مرگ ناگوار را از تو دور میکنند.
[۵] علاقۀ عاشق به معشوق خود و علیل به طبیب خود و میل من به دیدار اخلاق پسندیدۀ او قابل مقاومت و پنهان کردن نیست.
[۶] بخشی از آیۀ ۱۸۸ سورۀ اعراف: بگو که برای خود اختیار سود و زیانی ندارم مگر آنچه خدا بخواهد، و اگر غیب میدانستم خیر فراوان برای خود کسب میکردم و هیچ ناگواری به من نمیرسید.
[۷] بخشی از آیۀ ۳۴ سورۀ آل عمران: اینان بعضی زاد و رود بعضی دیگر هستند.
[۸] بخشی از آیۀ ۲۱۶ سورۀ بقره: و آن برای شما ناخوشایند است، و چه بسا چیزی را ناخوش داشته باشید و آن به سود شما باشد.
[۹] بخشی از آیۀ ۲۱ سورۀ طور: زاد و رودشان را به ایشان ملحق سازیم.
[۱۰] بخشی از آیۀ ۹۸ سورۀ توبه: آنچه انفاق کردهاند تاوان میگیرند.
[۱۱] خدای را سپاس میگزارم که حق را به اهلش بازگردانید.
[۱۲] بخشی از آیۀ ۱۳ سورۀ سبا: ای خاندان داوود سپاس ورزید، و از بندگان من اندکی سپاسگزار هستند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!