مکتوبات مولانا – مکتوب ۲۳ – به جلالالدّین (قرطایی یا مستوفی) در سفارش نظامالدّین
صباح سعادت و اقبالِ صدرِ کبیر، امیر اجلّ، اعلم اعدل، صاحب الدّولتین، عدل گستر، ولیّ السّعادتین، مظلوم پرور، احسان پیشه، عاقبت اندیشه، معین الفقرا، مربّی العلما، جلال الدّولة والدّین، عضدالاسلام والمسلمین، دُخر الملوک و السّلاطین، همایونْ صاحبِ دیوان الاستیفا ادام اللهُ عُلوَّهُ و کبت عدوّه و ایّده و نصره و یسّرله الیسری و جنّبهُ عن العسری از مساء زوالِ عین الکمال مصون و محروسن باد. اولیا مقصور و چشم روشن و اعدای آن دولت مقهور و باری جلّ جلاله لیلاً و نهاراَ حافظ و ناصر و شکور، سلام و دعا مطالعه فرماید و آرزومندی به لقای شریف و منظر لطیف از حدّ و حصر بیرون شناسد. ایزد تعالی ملاقات را سببی سازد سریع اِنَّهُ مُجِیبٌ سَمِیعٌ[۱].
فرزندِ مخلصِ معتقد، نظام الدّین که از هواخواهان و محبّان آن عزیز است و شاکرِ نعم و ناشر کرم و احسان شماست، متوجّه شد به خدمت، به امیدِ معاونت و احسان و تربیتی که معهود و مألوف و موظّف دارد از آن خدمت والمشربُ العذبُ کثیرالزَّحام[۲]. امید است که بر عادت کهترنوازی و بندهپروری حسبةً لله تعالی و ذریعة و وسیلةً الی مرضات الله تعالی[۳] مخدومانه و شاهانه معاونت فرماید که اسباب شکست و زیان و اتّفاقات ناموافق، متواتر شد. هنگامِ رقّت است و وقتِ عاطفت و از جملۀ اسباب انکسار که از وی دوازده هزار عدد نوّاب سیّدالامرا، زعیم الجیوش، نورالدّولة والدّین ادام اللهُ عُلوَّهُ ستدهاند و باقی در ولایت مانده است. توقّع است که دستِ او قوی دارند تا احیای حقوق او باشد: وَ مَن اَحیَاهَا فَکَاَنَّمَا اَحیَا النَّاسَ جَمِیعاً[۴]، اِرْحَمْ مَنْ فی الارضِ یَرحَمْکَ مَنْ فی السّمآءِ[۵].
هر پادشاهی که فرماید و لطفی که کند، حقیقت در حقِّ این داعی کرده است و منّتدار باشم. تا بغایت است که اگر این داعی را مِلکی بودی قربت به وفای این، بفروختی و آن را گزاردی جهت او و حقوق خدمت قدیم، و به خدمتْ این ندادی. امّا بحمدالله حاجت خواستن از کرام افتخار باشد و مباهات نَصَرَکُمُ اللهُ و اَیّدکُم و اَحسَن عاقبتکم[۶].
اِکرام اهل الهوی من الکرم
و اُمَّةُ العشق اَضعَفُ الأُمَمِ[۷]
اَنَا عِندَ المُنکَسِرَةِ قُلُوبُهُم فاطلبُونی عِندهُم[۸]. باقی رایِ عالیِ روشنِ شما نانبشته بخواند اتّقُوا فِراسة المؤمِن فانّه ینظر بنورُالله[۹]، تا بر منّتهای سابق و لطفهای پیشین منضّم گردد. الله الله الله، اومید داریم که از حضرت بیمراد باز نیاید، لیس قریةٌ ورآء عبّادان[۱۰]. از آن ولیّ الأنعام گذری نیست جز یأس. جاوید مغیثِ مظلومان باد. آمین یا ربّ العالمین.
———————
[۱] اوست پاسخ دهندۀ شنوا.
[۲] از امثال عربی: نوشیدنی گوارا مشتری بسیار دارد. در امثال و حکم مرحوم دهخدا آمده: نظیر: هرکه شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد.
[۳] جهت رضای خدا و وسیلهای جهت جلب رضای خدای تعالی.
[۴] بخشی از آیۀ ۳۲ سورۀ مائده: و هرکس کسی را زنده بدارد مانند این است که همه مردم را زنده داشته باشد.
[۵] از امثال عربی و حدیثی از پیامبر اکرم (ص): به اهل زمین رحم کن تا آن که در آسمان است بر تو رحم آرد.
[۶] خداوند شما را پیروز و مؤید دارد و عاقبت شما را خیر گرداند.
[۷] احترام به عشاق، بزرگواری است چون عاشقان جماعتی ناتوان هستند. شاعر این بیت یافت نشد.
[۸] حدیث قدسی: من در دلهای شکسته هستم.
[۹] احادیث نبوی: بترسید از فراست مؤمن زیرا که او با نور خداوند میبیند.
[۱۰] از امثال عربی: بعد از عبادان دهی نیست.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!