مکتوبات مولانا – مکتوب ۳۳ – به قاضی تاج‌الدّین به اظهار ارادت به حسام‌الدّین چلبی و تشویق مخاطب به عنایت نسبت به حسام‌الدّین

ابوابِ سعادت و کرامت و عنایت بر ضمیرِ روشنِ مولانا العالم الفاضل، قاضی القضاة، باسط العدل، ناشر الفضل، مفخر العلما، تاج الملّة والدّین، افتخار الاسلام و المسلمین، ناصح الملوک والسّلاطین ادام الله فضله و متّع المسلمین بطول بقایه، مفتوح باد و الهام ربّانی و اقبال جاودانی عیان‌کشِ اندیشه و تحرّی رایِ عالم‌آرایِ مظلوم‌نوازِ ظالم‌گدازِ دین پرورش باد. سلام و خدمت از این مخلص مطالعه فرماید و آرزومندی دوام مصاحبت و مجاورتِ آن لطیف الصّحاب فخر الاصحاب غالب و باعث داند. باری تعالی و تقدّس که جامع الاحباب و ربّ الارباب است، ملاقات را سببی سازد سریع، اِنَّهُ مُجِیبٌ سَمِیعٌ[۱].

عین الیقین می‌دانند دوستان که صدقِ رغبتِ مولانا دام فضله در اعانتِ فقرا و اهلِ الله و صفوته، خاصّه در بابِ حفظ جانبِ شیخ المشایخ، ابایزید الوقت، جنید الزّمان، العروة الوثقی والرّکن الا علی، امین القلوب، مخزن اسرار العرش، حسام الحقّ والدّین ادام الله برکته که به خدمت بعضی از فضایلش شرح کرده‌ام، صبره‌ای و قطره‌ای از آن بحر نموده و ضمیر مؤیّد و منوّر مولانا را این تأیید می‌دانم که از ورقی دفتری ضبط فرماید و خود نامۀ نانوشته بخواند کی اَلْمُؤمِنُ یَنْظُرُ بِنُوْرِ اللهِ[۲]، و قال الرسول صلی الله علیه و سلّم: مَنْ اَرَادَ اَنْ یَجْلِسَ مَعَ اللهِ تَعالی فَلْیَجْلِسْ مَعَ اَهْلِ التَّصَوُّفِ[۳]. احسنوا الی الفقراء الرّبّانیّین واتخذوا عندهم الأیادی، فانّ لهم دولاً یقاله: خذ بیدک من شئت و ادخله الجنّة. انّ اولیاءَ الله لا یحتاجون الی شفاعتی و انّما لهم شفاعة فی الله.
عرضِ این معنی، اگرچه از یک جهت بی‌ادبی است، امّا از این جهت که مولانا اصل فضایل و فواید است و کُلُّ شَیءٍ[۴] یَرجِعُ اِلَی اصلِه[۵]، هم بر موجب وعدۀ کریم، این مخلص را که کفیل آن معدن کرم شده‌ام روی‌سپید کند و عنایتِ مخدومانه در این باب موهبت فرماید. جاوید مصدر کرامات و مظهر عنایات باد، آمین یا ربّ العالمین. والسّلام.

———————

[۱] اوست پاسخ دهندۀ شنوا.

[۲] بخشی از حدیث نبوی: مؤمن با نور خدا می‌بیند.

[۳] هر که همنشینی با خدا خواهد، با صوفیان همنشینی کند. بخشی از حواشی استاد فروزانفر در فیه ما فیه: صوفیه جزو احادیث می‌شمارند و سیوطی در الآلی المصنوعة،ج ۲،ص ۲۶۴ با اختلافی آورده.

[۴] در نسخه “شیء” ندارد.

[۵] از امثال عربی: همه چیز به اصل خود باز میگردد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *