مکتوبات مولانا – مکتوب ۴۳ – به معین‌الدّین پروانه درخواست بخشودگی برای نظام‌الدّین

ابواب اجابت و عنایتِ آسمانی قرین ذاتِ مطهّرِ منوّرِ ملک الوزرا، آصف العدل، دستور معظّم، منشی الخیرات ادام اللهُ عُلوَّهُ و اهلک عدوّه گشاده و پیوسته، روزگارِ همایونش را از غرور دارالغرور معصوم داراد، اِنَّهُ مُجِیبٌ الدّعوات و مُنزل البرکات و قاضی الحاجات[۱].
سلام تحیّت از این داعیِ مخلص مطالعه فرماید و تقصیر آمدن به آب و گِل به خدمت بر بیگانگی و فراموشی حمل نفرماید که میان دل‌ها تا دل‌ها راهی است دزدیده، مِنَ القَلوبِ الی القَلوبِ رَوزِنةٌ[۲]. بیت:
گر شش جهت بسته شود، باک مدار
کز قعرِ نهادت سوی جانان راهی‌ست
[۳]
آفتاب را به لعلی که اندرونِ کان است راهی است مخفیِ مخصوص که او را به تابشْ لعلی می‌گرداند. آن سنگ‌ها و آن لعل از آن خبر ندارند. همچنان آفتابِ عنایتِ حق به گوهرِ دلِ مؤمن که در کانِ قالبِ اوست راه پنهان دارد که سنگ قالب و لعلِ دل از آن راه خبر ندارند. همین راه‌آوردی بینند که می‌رسد. بیت:
خون می‌رود و جراحتش پیدا نیست[۴]
بوی جگر بریان می‌رسد و مطبخ پیدا نیست. این سخن همچون فضایل ملک الوزرا پایان و نهایت ندارد ولکن ما لا یُدرَک کلّه لا یُترکُ کلّه، لا یُترکُ کلّه[۵]. بیت:
جاوید شبی باید و خوش مهتابی
تا با تو غمِ تو گویم از هر بابی
[۶]
قال الله تعالی: اِنَّمَا نُطعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لَا شُکُوراً[۷]، یعنی آن محسنان که محتاجان را جهتِ رضای ما دست گیرند، اگر از آن محتاجان شکر آن نیابند و جفا و بی‌شکری یابند، گویند که ما به جفای شما و بی‌شکریِ شما این دَرِ احسان بر شما نبندیم، که ما آن احسانْ خالصْ جهتِ رضایِ خدا کردیم نه بر طمعِ شکرِ شما و حق‌شناسیِ شما و سببِ نزولِ این آیت بر قول بعضی آن است که در عهدِ رسول علیه السّلام درویش را در سالِ قحط هر روز نانی وظیفه کرده بود. روزی حاسدی گفت: ای برادر، تو از گلوی اطفالِ خود می‌برّی به اوی می‌دهی، او چنین تو را ناسزا می‌گوید و می‌گوید: صدقۀ او به روی او می‌ماند، مرا نانِ سوخته داد که اگر پیش سگان اندازم بوی نکنند و نخورند. و دیگر جفاها گفت که نوشتنِ آن به خدمت بی‌ادبی است. آن مسلمان بعد از آن که این زشتی‌ها بشنید از آن دلَش درد کرد امّا وظیفه را دو دو کرده بود، هر روزی و بر خود نذر کرد و لازم کرد و گفت: خداوندا بندۀ تو را امتحان می‌کنند که می‌گفته‌ام که خاص برای او می‌دهم.
امروز آن محسن ملک الوزرا است و آن خواهنده و صاحب‌وظیفه فرزندِ ما، نظام الدّین غریقِ آن نعم و عتیقِ آن کرمِ ملک الوزرایی است. اگر بدخدمتی کرده باشد، حسبةً لله تعالی و جهتِ رضای وجه الله، که همه همّتِ شما و اومید شما آن است، عنایت را از او کوتاه نکنند و وی را مغضوبٌ علیه نگردانند و تمامْ آنگاه شاد شوم که او را اطلاق فرمایند، لله تعالی تا بیرون رود و دست و پایی بزند. و اگر امروز آن حضرت را از این احسان زیانی باشد حقّاً و ثمّ حقّاً صد خلف و عوض از درگاهِ حق برسد که بسی خاطرهای عزیزان حضرت حق روز و شب بستۀ کار اوست. هنگام رقّت است و وقتِ مرحمت و شفقت، وَ مَا عَلَی الرَّسُولِ[۸] اِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ[۹].
بشنو سخن و پند سنایی و نگه دار
کارزد سخن بنده سنایی به شنیدن[۱۰]
جاوید محسن و وهّاب و مؤثّر و مفضل باد، آمین یا ربّ العالمین.

———————-

[۱] اوست پاسخ دهندۀ دعاها و نازل کنندۀ برکات و برآورندۀ آرزوها.

[۲] از دل‌ها جانب دل‌ها رونه‌ست.

[۳] با اندکی اختلاف بیت دوم رباعی شماره ۳۹۳ مولانا.

[۴] با اندکی اختلاف مصرع آخر رباعی ۳۷۰ مولانا.

[۵] از امثال: کاری که نمی‌توان به شکل کامل انجام داد، از اساس ترک نکن.

[۶] با اندکی اختلاف بیت دوم رباعی شماره ۱۶۶۵ مولانا.

[۷] آیۀ ۹ سورۀ انسان: ما فقط برای خشنودی خداوند شما را اطعام می‌کنیم، از شما نه پاداشی می‌خواهیم، و نه سپاسی‌.

[۸] در نسخه “و ما علینا” آمده است.

[۹] بخشی از آیۀ ۱۸ سورۀ عنکبوت: و بر عهده پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست‌.

[۱۰] به احتمال قریب به یقین مصرع اول سروده مولانا و مصرع دوم از دیوان غزلیات سنایی.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *