مکتوبات مولانا – مکتوب ۴۶ – به فخرالخواتین (؟) در بهبود پس از بیماری وی برای ابراز خوشحالی
سعادت و دولتِ ستر رفیعِ ولیّة الانعام والاکرام، زاهدۀ عابده، فخرالخواتین و عصمتهنّ، خوب اخلاق، عالی همّت، عاقبت اندیش، خیرگستر، نیکنام، پادشاه نژاد، خداوندزاده ادام الله عصمتها و ضاعف دولتها تا ابد روزافزون باد. دوستانْ چشم روشن و دشمنان منکوب، و حاجاتِ دین و دنیا محصول، و به مرادهای هر دو جهان و سعادتِ هر دو منزل موصل، بحقّ محمّدٍ و آله.
سلام و تحیّت از این داعی قبول فرماید و آرزومندی به دیدارِ همایون مبارکش هیچ حدّی ندارد. حق تعالی گواهی دهد که یک نَفَس خاطر از اندیشۀ احوال آن یگانه خالی نبوده است و هیچ لطف و مهر و محبّت و احسان و اکرام شاهانه فراموش نشده است، لیکن به حضرتِ حق لابه و دعا میکردیم، چون امکانِ آمدن و امکانِ نامه نوشتن نبوده است. چنانکه دل روشن و جانِ پاکِ آن یگانه خود میداند که چنین است و تکلّفی نیست در این و مهر که از جهتِ حق باشد به مردگی و زندگی نقصان نپذیرد و کم نشود. پیوسته از صادر و وارد پرسان و جویانِ احوال میبودیم، الحمدالله تعالی که عاقبتْ بشارتِ خیر و سلامتی و سعادتی آن یگانه شنیدیم. اگر واقعههای صعب رسید الّا سببِ درجات و ذریعتِ دولت و نجات باشد. چون ذاتِ آن یگانه دایم اعتماد و توکّل بر فضل و عنایتِ حق تعالی داشته است پیوسته، عاقبت فضلِ قدیمش دردها را عینِ درمان کند و خللها را آبادان کند، چنانکه سنّتِ الهی بوده است آن قدیم که انبیا و اولیا و هواخواهانِ ایشان را که روی به حق داشتندن و اعتماد بر فضلِ حق کردند، از بهر بلاهای امتحان حق، بلاهای سخت بسیار میرسید، چنانکه نومید شدند و آنگه دشمنانِ ایشان را سرزنشها میکردند که شما لاف از فضلِ حق میزنید و فقاع از آن حضرت میگشایید، اینک حالِ شما این است و دستگیری نفرمود. ایشان گفتند: ما اگرچه به تَن و نفس مسکینیم و ضعیفیم و آهِ نومیدی برمیآریم، الّا در اندرونِ جان ما را عهدی حکمت است و پیمانِ ایمان استوار. وعدۀ حق را راست میدانیم که عاقبت این زهرِ ما را شِکر گرداند و ظلمتِ ما را منوّر کند و دولتِ نگونگشته را برافرازد. عاقبت چنان شد: وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ[۱]. نصرت و زینهارِ حق در رسید و به عوضِ هر تلخی صدهزار حلاوت دیدند و عوضِ هر فراق هزار مواصلت و سعادت یافتند و: کَذَلِکَ حَقّاً عَلَیْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِینَ[۲].
از این طرف چه گویم؟ خُرد و بزرگ لیلاً و نهاراً به دعای آن دولت دست برداشتهاند به حضرتی که دستگیرِ عاجزان و محتاجان است و مشتاقِ آن یگانهاند. از آن طرف ملازمانِ خدمت، خُرد و بزرگ سلام بخوانند والسّلام.
————————-
[۱] بخشی از آیۀ ۱۲۸ سورۀ اعراف: و نیک سرانجامی از آنِ پرهیزگاران است.
[۲] بخشی از آیۀ ۱۰۳ سورۀ یونس: بدینسان بر ماست که مؤمنان را نجات دهیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!