مکتوبات مولانا – مکتوب ۵۶ – به فاطمه خاتون همسر سلطان‌ولد دربارۀ کدورت بین او و سلطان‌ولد

روحی بروحِک ممزوجٌ و متَصلٌ
فکلّ حادثةٍ تُؤذیک تؤذینی[۱]
خدای را جلّ جلالهُ به گواهی می‌آرم و سوگند می‌خورم به ذاتِ پاکِ قدیمِ حق تعالی که هر چه خاطرِ آن فرزند مخلص از آن خسته شود، ده چندان غم شما غم ماست و اندیشۀ شما اندیشۀ ماست و حقوق و احسان‌ها وخداوندی‌های سلطان المشایخ، مشرق انوار الحقایق، قدس اللهُ روحَه بر گردنِ این داعی وامی است که به هیچ شُکری و به هیچ خدمتی نتوان گزاردن. شکر آن را هم خزینۀ حق تعالی تواند خواست. و توقّع من از آن فرزند آن است که از این پدر هیچ پوشیده ندارد از هر که رنجد، تا منّت دارم و در یاری به قدرِ امکان اِنْ شاءَ الله، تقصیر نکنم. اگر فرزند عزیز، بهاالدّین در آزارِ شما کوشد، حقّاً و ثُمّ حقّاً دل از او بر کنم و سلام او را جواب نگویم و به جنازۀ من نیاید، نخواهم، و همچنین غیرِ او هر که باشد. امّا خواهم که هیچ غم نخوری و غمگین نباشی که حق جَلّ جلالهُ در یاری شماست و بندگانِ خدا در یاری شمااند. هر که در حقِّ شما نقصان گوید، دریا به دهان سگ نیالاید و تنگ شِکر به زحمتِ مگس بی‌قیمت نشود و یقین دارم که اگر صدهزار سوگند بخورند که ما مظلومیم، من ایشان را ظالم دانم که در حقِّ شما محبّ و دعاگوی نباشد. ایشان را مظلوم ندانم، سوگند و عذر قبول نکنم. والله وبالله وتالله که هیچ عذری و سوگندی و مکری و گریه‌ای از بدگوی شما قبول نکنم. مظلوم شمایید. با آنکه شما را حرمت دارند، خداوند و خداوندزاده خوانند، پیش رو و پس پشت، بی‌منافقی، و عیب بر خود نهند که مجرم ماییم، با آن همه هم ظالم باشند و شما مظلوم، زیرا حقِّ شما و حقِّ آن سلطان صد چندان است که ایشان کنند. والله که چنین است وبالله که چنین است وتالله که چنین است. من اگر در روی جماعتی به سببِ نازکیِ خویش، زهرخنده‌ای کنم، حق تعالی آن روشنایی داده است بحمدالله که به دل راست نباشم تا آنگه که ایشان به دل و جان و آشکارا با حق و بندگانِ حق راست نشوند و مکر را در آبِ سیاه نیندازند و کارها را باژگونه ننمایند و خاکِ پای و غلام بندگانِ حق نشوند، پیش رو و پس پشت. و اعتقادِ این پدر این است که بر این میرم و بر این در گور روم اِنْ شاءَ الله تعالی. الله الله، از این پدر هیچ پنهان ندارند و احوالْ یک به یک به من بگویند، تا به قدرِ امکان به یاریِ خدا معاونت کنم. شما هیکل امانِ حقّید در عالَم از آثار آن سلطان که به برکتِ شما روح پاکِ او از آن عالَم صدهزار عنایت کند به سببِ شما، بر اهلِ زمین هرگز خالی مَباد آثار شما و نسلِ شما منقطع مَباد تا روز قیامت و غمگین مَباد دلِ شما و دلِ فرزندان شما، آمین یا ربّ العالمین.

————————

[۱] شاعر این بیت یافت نشد: روحم با روحت درآمیخته و متصل است و هر حادثه‌ای که تو را بیازارد مرا آزار خواهد داد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *