مکتوبات مولانا – مکتوب ۶ – به سلطان‌ولد در سفارش رعایت حال فاطمه خاتون همسر سلطان‌ولد

عالم السّر و ما فی الحجاب
اَلَمْ یَحْذَروا مَسْحَ الّذی یَمْسَحُ العِدی
و یَجْعَلُ اَیْدی الاسْدِ اَیْدی الخَرانِقِ
وَ قَدْ عاینوه فی سِواهُم و رُبَّما
اَری مادقاً فی الحَرب مصرَعَ مارق
تَعَوَّدَ اَنْ لایَقْضَمَ الِحُبَّ خَیْلُهُ
اِذ الهامُ لَمْ تَرْفَعْ جُنوُبَ العَلایِق
ولاتَرِدُ الغُدرانَ الّا وَمآؤها
مِنَ الدَّمِ کالرَّیْحانِ تحتَ الشَّقایِقِ[۱]
فرزند عزیز، فخرالدّین و رَوح المدرّسین، کَلاهُ الله وَ رعاهُ و من الخیر والسّعادة لااخلاه[۲]، سلام و دعایِ این پدر را منقطع نداند، نه روز نه شب، نه در فراق نه در تلاق، لیکن این دم چنانم که پروای سلام علیک نیستم از حیرتِ حیرتْ‌آفرینی که او را خطاب این کنند سلام کنندگان که اَنْتَ السَّلام و مِنْکَ السَّلام و الیک یُرجعُ السَّلام یا منتهی الاوهام[۳]، تبارک و تعالی. و در چنین حالتِ ناپروایی از کمال و وفور و غلیانِ شفقت و فرطِ مهر که در حالتِ مرگ و عقبِ مرگ هیچ آن مهر آن کوشش نمی‌آرامد که یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ[۴] بِمَا غَفَرَ لِی رَبَّی[۵] قیل قتلوک و قطعوک و لم یقطع النّصحَ عنهم لاحیّاً و لا میّتاً لأنّک ناصحٌ لا منتصح[۶]. بر رُسته در نصیحت و مهر نی بربسته، از فرطِ این شفقت این چند حرف مشوّش نبشته شد، بی‌دل و بی‌دست، نه هشیار نه مست، نه نیست و نه هست در وصیّت جهتِ رعایتِ شاهزادۀ ما و روشنایی دل و دیدۀ ما و همه عالَم که امروز در حواله و در قید حِبالۀ آن فرزند است وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا[۷]، جهت امتحان عظیم امانت سپرده شد. توقّع است که آتش در بنیاد عذرها زند و یک دم و یک نفس، نه قصد و نه سهو حرکتی نکند و وظیفۀ مراقبتی را نگرداند که در خاطر ایشان یک ذرّه تشویش بی‌وفایی و ملالت درآید. خود ایشان هیچ نگویند از پاک گوهریِ خود و عنصرِ شاهزادگی و صبر موروثِ بر رُسته که:
بچّۀ بط اگرچه دینه بود
آبِ دریاش تا به سینه بود[۸]
امّا حذر از مرصاد و اِشهاد و مشهودِ ارواح الهی که مراقبِ ذرّیّات طیّبات ایشان است که اَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرَّیَّتَهُمْ[۹]، الله الله الله الله الله الله الله الله الله، و از بهرِ سپیدرویی ابدیِ این پدر و از آنِ خود و از آنِ همۀ قبیله، خاطر ایشان را عزیزِ عزیز دارد، و هر روز را و هر شب را چون روز اوّل شب گردک دارد در صید کردن به دام دل و جان، و نپندارد که صید شده است و محتاجِ صید نیست که آن مذهب ظاهربینان است که یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مَّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا[۱۰]، که ایشان نه از آن عنصرند که کهنه شوند، نصرتِ عنایتِ ازلی از آن وافرتر است که در در و دیوارِ ایشان منوّر و معطّر نباشد که وَالتَّینِ وَالزَّیْتُونِ وَطُورِ سِینِینَ[۱۱]، که قسم به جماداتی است که روزی قِدَم ایشان بدانجا رسیده است تا مرتبۀ یا علیُّ لو رأیت کبدی ینجرّ علی الارض ایش تصنعُ به؟ قال: لا استطیع الجواب یا رسول الله، اَجَعلُ جفنَ عینی مأواه و حَشْوَ فؤادی مثواه و اَعُدّ نفسی فیه من المجرمین المقصّرین. فقال النّبیّ صلّی الله علیه و سلّم، فاطمةُ بضعةٌ منّی اولادنا اَکبادنا تمشی علی الارض[۱۲]. و والله الّذی لا اله الّا هو که هیچ گله‌ای نکرده‌اند و پیغام نکرده‌اند، نه به ایما نه به اشارت نه تعریض، بلکه شکرها و دعای متواتر و متعاقب و صد آزادی از حُسن معاشرت و مروّت و دلداری و دقایق مراقبت. الّا بی‌گفتِ خَلق و اشارتِ ایشان چند روز است که از صدای عالَمِ جان و ورایِ عالَمِ صورت، صوتِ بی‌صورت به هوشم می‌آید و مرا می‌خلد، ندانم که حکایتِ حال است یا مآل، امتحان نقد است یا نسیه؟ فی‌الجمله حرسها الله[۱۳]، مِن شَرَّالنَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ[۱۴]، و آفات الشّبکات فی الحال والمآل بحقّ محمّدٍ و صَحبِهِ خَیْرُ صحب و آل[۱۵] آزار آن ارواح یک آزار نیست و صد نی و هزار نی.
برخاستن از جان و جهان مشکل نیست
مشکل ز سر کوی تو برخاستن است
[۱۶]
*
ماذاالفراقُ فراقُ الوامقِ الکَمِدِ
هذاالفراقُ فراقُ الرّوح و الجَسدِ[۱۷]
*
من خود دانم کز تو خطایی ناید
لیکن دل عاشقان بد اندیش بود[۱۸]
و این وصیّت را محفوظ دارد و مکتوم و با هیچ کس نگوید حدیثِ این نبشته که در این سرّی است و سخن‌های دیگر تتمّۀ این و مَخلص این در خاطر است، امکان نبشتن نیست، امّا چون پاس این بدارد و نگوید که می‌دارم دگر چه کنم از برکت آن پاس داشتن، آن باقی که معلوم او نیست، معلوم شود و چیز دیگر نیز مزید. مَنْ عَمِلَ بِما علَمُ اوَرَثَهُ اللهُ عِلمَ ما لَم یَعلَم[۱۹].
جاوید بیدار باد و هشیار در این کمینگاه با اخطار. آمین یا ربّ العالمین.
هر که را دوست دارد حضرتِ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ[۲۰]، اندک زلّتِ او را صدهزار مکافات کند و آن دیگران را به کوه‌ها نگیرد. هر که را سر به صحرا دادند آن بیگانگی است[۲۱]. این کلمه یادگار است از سلطان الفقرا، اعظم اللهُ قدرَهُ[۲۲].

————————

[۱] از دیوان متنبّی.

[۲] خداوند حفظ کند و از خیر و سعادت بی‌بهره ندارد.

[۳] صلح تویی و صلح از توست و بازگشت صلح به سوی توست ای نهایت پندارها.

[۴] بخشی از آیۀ ۲۶ سروۀ یس: گوید ای کاش قوم من می‌دانستند.

[۵] بخشی از آیۀ ۲۷ سورۀ یس: این را که پروردگارم مرا آمرزیده است.

[۶] می‌گویند آنها تو را کشتند و قطعه قطعه کردند، اما تو در زندگی و مرگ پند را ترک نکردی، چون تو پند دهنده‌ای نه پند شونده.

[۷] بخشی از آیۀ ۳۷ سورۀ آل عمران: زکریا را به سرپرستی او برگماشت.

[۸] بیتی از حدیقة الحقیقه سنایی.

[۹] بخشی از آیۀ ۲۱ سورۀ طور: زاد و رودشان را به ایشان ملحق سازیم.

[۱۰] بخشی از آیۀ ۷ سورۀ روم: فقط ظاهری از زندگانی دنیا را می‌دانند.

[۱۱] آیۀ ۱ و ۲ سورۀ تین: سوگند به انجیر و زیتون‌، و سوگند به طور سینا.

[۱۲] حدیث: ای علی اگر کبد و جگر مرا دیدی که روی زمین کشیده می‌شود چه می‌کنی؟ امیرالمؤمنین: نمی‌توانم جواب دهم ای رسول خدا، پلک و چشمم را پناه او و داخل قلبم را منزلگاهش قرار خواهم داد و با آنها از او نگهداری خواهم کرد و باز خود را در حق آن مقصر می‌شمرم. پیامبر (ص) فرمود: فاطمه و فرزندان ما جگرهای ما هستند که بر زمین حرکت می‌کنند.

[۱۳] خدا او را حراست فرماید.

[۱۴] آیۀ ۴ سورۀ فلق: از شر زنان افسونگر دمنده در گره‌ها.

[۱۵] از آفات حال و آینده به حق محمد و اصحاب او.

[۱۶] بیت دوم از رباعی ۲۸۹ و رباعی ۲۹۵ مولانا.

[۱۷] به احتمال بیتی از متنبّی: این دوری، دوری عاشق رنج کشیده نیست، این دوری، دوری روح از جسد است.

[۱۸] شاعر این بیت یافت نشد.

[۱۹] با اندکی اختلاف حدیثی از پیامبر اکرم (ص): هر که به آنچه می‌داند عمل کند، خداوند علم آنچه را که نمی‌داند به او عطا خواهد کرد.

[۲۰] بخشی از آیۀ ۵۴ سورۀ مائده: دوستشان می‌دارد و آنان نیز او را دوست می‌دارند.

[۲۱] این جمله به این شکل در مقالات شمس تبریزی نیز آمده است: هر که را دوست داریم با او جفا کنیم، اندک زلت او را صدهزار مکافات کنیم، و آن دگر را به کوهها نگیریم. هر که را سر به صحرا دادند آن از بیگانگی باشد.

[۲۲] محمد بن علی بن ملک داد تبریزی ملقب به شمس‎‌الدّین یا شمس تبریزی. در شهر تبریز چشم گشود امّا از تاریخ تولد، علّت وفات و محلّ تدفین ایشان اطلاع دقیقی در دست نیست. شمس تبریزی دوست و یار، پیر و مراد، رفیق گرمابه و گلستان و… مولانا بود. غریب آمد، غریب زیست، غریب رفت.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *