مکتوبات مولانا – مکتوب ۷ – به علاءالدّین چلبی در باز خواندن او به شهر

کما قال الله تعالی: وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ[۱]، وفَّقه الله علی العفوالکریم والخلق العظیم و کانوا احقّ بها و اهلها[۲]. اگر خاطر فرزند عزیز، قُرَّة العیون، افتخارالمدرّسین، مونس الفقرا، زادَهُ اللهُ عُلوّاً، از تقصیر والد در سلام و پرسش تغیّری کرده باشد و از تعجیل جماعت در آمدن از باغ به شهر، اومید است که این مکروهات را به خُلق خوب و خَلق محبوب خود احتمال کند و عفو کند و زود به شهر آید و نقل کند به مبارکی و شادی تا همه را یقین شود که در خاطر عزیزش تغیّری و آزاری نمانده است از مخالفت‌های مخالفان. و این والد بارِ دیگر ممنون منّت عظیم باشد و بر انقیادها و احسان‌هایِ سالف مضاعف و منضمّ شود، اِنْ شاءَ الله تعالی.
هر چند که یاران نُوتَ محتشمند
یاران قدیم را فراموش مکن[۳]
یارِ نُوَتَ اگر یگانه است، یار قدیمت هم از خانه است.
واذکرْ صبٰابتَنا الیک و شوقَنا
وارحم بَناتِکَ اِنَّهُنَّ صِغارُ[۴]
و پوشیده نباشد بر عقلِ درّاک آن فرزند عزیز که در نقل کردن به تعجیل اینجا به زودی، در این وقت، و سایه افکندن بر فرزندان عزیز و بر شاگردان و متعلّمانْ مصالحِ بسیار است که به تفضیل نتوان نوشت و بستنِ دهانِ بدگویان و ابطالِ کیدِ ایشان و مصالحِ تسلّی و دفعِ ملامتِ خلق و خلوت واسترواح به عزلت افزون است بلکه اضعافِ این است، و هر چه فوت شود از مصالحِ باغِ استیناس و استرواح به خلوت به رعایت اجتماع و معاودت آن همه مجبور شود به اضعافِ آن مَنْ جَعَلَ الْهُمُوْمَ هَمّاً وَاَحِداً کَفَاهُ الله سَائِرَ هُمُوْمِهِ[۵] ، وَعَسَی اَن تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَی اَن تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ[۶]، حُفَّتِ الجنَّةُ بِالمَکارِه و حُفَّتِ النّارُ بِالشَّهَوات[۷].
من بد کنم و تو بد مکافات کنی
پس فرق میانِ من و تو چیست بگو
[۸]
الله الله، زود زود، چون باز از نشیمن آشیان و چون تیر از قبضۀ کمان این دعوات را اجابت کند، بقلبٍ منشرح و عارضٍ منفسح[۹]. الجَماعَةُ رَحمَةٌ[۱۰]. اگر این رحمت مخفی نبودی از آدمی، ذکر آن بی‌فایده بودی، جلَّ المصطفی عَنْ ذلک.
آخرِ مجمع اشجار و نامیاتْ دونِ مجمع حیوانات است، و مجمع حیوانات دونِ مجمع آدمیان است در خوشی و انس، و مجمع آدمیان دونِ مجمع یارانِ همدرد است، و اگر کسی را انسی بود به خلوت با یاران، همدرد افزون شود، الخلوةُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السُّوءِ وَ جَلیسِ الخَیرِ خَیرٌ مِنَ الوَاحدَة[۱۱]. این ضعیفان را از مذلّت غم و وسواسِ فرقت خلاص دهد و آزاد کند وَمَنْ اَحْیَاهَا فَکَاَنَّمَا اَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً[۱۲].
آزادی را به لطف خود بنده کنی
بِهْ زانکه هزار بنده آزاد کنی[۱۳]
جاوید محسن و عافی و مصفّی و صافی باد آمین یا ربَّ العالمین و صلّی الله علی المصطفی امام الحسنات و نظام الکرامات و عَلی آله و اصحابه و اهل بیته اجمعین.

————————

[۱] بخشی از آیۀ ۱۳۴ سورۀ آل عمران: خشم خود را فرو می‌خورند و از مردمان در می‌گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.

[۲] باشد که خداوند به او موفقیت و بخشایشی عظیم عطا کند و آنها شایسته و سزوار آن هستند.

[۳] شاعر این بیت یافت نشد.

[۴] شاعر این بیت یافت نشد: جوانی و دلبستگی ما را به یاد آور و به دختران کوچکت رحم کن.

[۵] حدیث نبوی: هر که تمام غم‌های خود را به غمی واحد خلاصه کند، خداوند او را در سایر غم‌ها یاری کند.

[۶] بخشی از آیۀ ۲۱۶ سورۀ بقره: چه بسا چیزی را ناخوش داشته باشید و آن به سود شما باشد، و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید و آن به زیان شما باشد، و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید.

[۷] حدیث نبوی و با اندکی اختلاف در خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه نیز آمده: گرداگرد بهشت را دشواری‌ها و گرداگرد آتش جهنم را شهوات گرفته است.

[۸] بیت دوم از رباعی ۱۵۷۹ و ۱۵۷۸ مولانا.

[۹] با دلی باز و سیمایی گشاده.

[۱۰] حدیث نبوی: جماعت مایه رحمت است.

[۱۱] با اختلاف، حدیث نبوی و کامل آن: ای اباذر، همنشین و دوست صالح بهتر از تنهایی است و تنهایی بهتر از همنشین بد است.

[۱۲] بخشی از آیۀ ۳۲ سورۀ مائده: و هرکس کسی را زنده بدارد مانند این است که همه مردم را زنده داشته باشد.

[۱۳] با اختلاف از رباعیات ابوسعید ابوالخیر: گر بنده کنی ز لطف آزادی را / بهتر که هزار بنده آزاد کنی.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *