مکتوبات مولانا – مکتوب ۷۱ – به قاضی عزّالدّین در واگذاری ماترک خواهر فخرالدّین به برادر

اطال الله بقآء قاضی القُضاة، ناشر العدل والحسنات، الصّدرالّذی استحقّ الصّدر بسعَةِ الصّدرِ وَفاقَ الافاضِلِ بعُلوِّالقدر، بقیَّةُ السّلف، استادالخلف، مفتی الفریقین، امام المذهبین، الاجلّ الکبیر، العالم النّحریر، البدرالمنیر، عزُّالحقّ والدّین، علآء الاسلام والمسلمین، علم الهُدَی والیقین ادام اللهُ عُلوَّهُ و یسّر له الیسری و جنّبهُ عن العُسری و لازال السّعدُ له خادماً والاقبالُ ببابه ملازماً کلاهُ اللهُ و رعاه و من الخیر لا اخلاه[۱].
سلام و خدمت از این داعی مخلص، الشّاکرالذّاکر، مطالعه فرماید. آرزومندی به ملاقات و موافاتِ ذاتِ شریفِ مفیضُ الفواید والنّوادر، متجاوزالحدّ شناسد، جمع اللهُ بیننا علی بساطِ الصّدق، اِخْوَاناً عَلَی سُرُرٍ مُّتَقَابِلِین[۲]. آمین یا ربّ العالمین.
خَیَالُکَ فِی عَینِی وَ اِسْمُکَ فِی فَمِیْ
وَ ذِکرُکَ فِی قَلْبِی اِلَی اَینَ اَکتُبُ[۳]؟
*
من و تو کرد آدمی را دو
بی من و تو، تو من بدی من تو[۴]
*
کی بود ما ز ما جدا مانده؟
من و تو رفته و خدا مانده[۵]
کَتَبَ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ[۶]، اَللهُ یجمَعُ بینَنا و یرفَعُ البُعدَ عن بینِنا[۷].
ای روح‌های پاک در این توده‌های خاک
تا کی چو حسن اهلِ سقر مستقر کنید
دیرست تا دمامۀ محشر همی زنند
ای زنده زادگان سر از این خاک بر کنید[۸]
*
جاوید شبی باید و خوش مهتابی
تا با تو غمِ تو گویم از هر بابی
[۹]
*
عَنْدی جَمَلٌ مِنْ اِشتیاقٍ وَ فُصُول
لا یمْکِنُ شَرحُها بِکُتْبٍ و رَسُول
بَلْ اَنتَظِرُ الزَّمانَ وَ الْحالُ یحُول
اَنْ یَجمَعَ بَیْنَنا فَتُصغی وَ اَقُول
[۱۰]
تُصغی و اقول تفسیرِ یجمع بیننا است که چون جمع شوند به شرطِ عین جمع شدن، کشف کند احوال را بی‌واسطۀ قولِ ظاهر و اگر بعضی احوالِ نامکشوف بماند و محتاجِ بیان باشد به قول آن، جمع نشده باشد، تفرقه قایم باشد، زیرا تفرقه از رویِ مکان نیست که روحْ مکانی نیست، تفرقه از توسّطِ حُجُب است. جمع آنگاه باشند که حُجبْ تمام برخیزد. این بر خاطرِ اشرف مکشوف باشد، تطویل حاجت نیست. اَلْعاقِلُ یَکْفیهِ الْاِشارَة [۱۱]، لانّه یتکلّم و نَسِیَه والعاشق لایکفیه اَلف اشاره لانَّه یتکلّم و یُشیر لا للتّفهّم وحدَه بل لالتذاذه و اعتذار وجه یَذلّ المحبوب ظاهراً و باطناً[۱۲].
اعلام می‌رود که فرزندِ عزیز، طالبِ الحق، فخرالدّین دامت سعادتهُ از دعاگویان و ثناگویانِ آن حضرت است. شب و روز به تحصیلِ درسِ عشق و تنبیه[۱۳] تقوی و وجیز[۱۴] قناعت و وسیط[۱۵] قوت القلب و بسیط[۱۶] معرفت و جامع الکبیرِ[۱۷] مقعد صدق مشغول است و در اصولِ اصولِ اصول خوض می‌نماید و طلبِ عبور از علوم و وصول به معلوم وَ هُوَالحقَّ تعالی همّت و نهمت دارد. خواهر او مرحومه، بدان طرف نقل کرده است غفَراللهُ لها، ترکه‌ای که هست، آن بِه که به وجوهِ خیر مصروف شود، چیزی یعنی اخیها صدقۀ متوفّا باشد: وَ اُولُو الْاَرحَامِ بَعضُهُمْ اَولَی بِبَعضٍ فِی کِتَابِ اللهِ[۱۸]، خاصّه چنین دو رحم که صلۀ رحم دینی به جای می‌آرد علی اتمّ الوجوه[۱۹]، و در احیای نفسِ خود سعی می‌کند، که به حقیقتْ احیای همه خلایق است، که: وَ مَنْ اَحیَاهَا فَکَأَنَّمَا اَحیَا النَّاسَ جَمِیعاً[۲۰].
فرزند مخلص، صدرالدّین دامت سعادتهُ می‌رسد به حکم وکالت. توقّع است که بر قانونِ لطف و کهترنوازی و خیرگستریِ مخدومانه و پدرانه عنایت فرماید تا حق به مستحق رسد و روانِ آن متوفّاة شادمان شود و ذخیرۀ آن روز باشد که یحتاجُ النّاس الی مَا تُقَدَّمُوا لِاَنفُسِهم مَّنْ خَیرٍ، و حدیثِ عَدلُ السَاعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبَادَةِ سِتَّینَ سَنَةٍ[۲۱]، آن روز ظاهر شود و مکشوف و محسوس گردد که: یَوْمَ تُبْلَی السَّرَایِرُ[۲۲]، لطف‌هایی که فرموده است پیش از این و می‌فرماید از حفظ الغیب وسترالعیب، و علینا شکره و علی اللهِ جزاءه[۲۳]، جزاه اللهُ احسن ما جزا به محسنا، اِنَّ اللهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَ أِن تَکُ حَسَنَةً یُضَاعِفْهَا وَ یُؤْتِ مِن لَّدُنْهُ اَجْراً عَظِیماً[۲۴].
اِکرام اهل الهوی من الکرم
و اُمَّةُ العشق اَضعَفُ الأُمَمِ[۲۵]
والسلام علیکم و علی من حولکم ومَن حلَّ یوماً بوادیکم وعلی اهل نادیکم، وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً[۲۶]. جاوید مغیث خلایق و مبیّن حقایق باد، والسّلام.

—————————-

[۱] خداوند حفظ کند و از خیر و سعادت بی‌بهره ندارد.

[۲] بخشی از آیۀ ۴۷ سورۀ حجر: و دوستانه بر تختها رویاروی بنشینند.

[۳] خیالت در چشمم و نامت بر زبانم و ذکرت در قلبم جای دارد، پس نامه به کجا نویسم؟ حواشی استاد فروزانفر در فیه ما فیه: منسوب است به حسین بن منصور حلّاج از اکابر صوفیّه مقتول سال ۳۰۹٫ دیوان اشعار حلّاج، گرد آورده لویی ماسینیون، ص ۱۰۶٫

[۴] بیتی از باب هفتم حدیقة الحقیه سنایی غزنوی.

[۵] بیتی از باب اول حدیقة الحقیه سنایی غزنوی.

[۶] بخشی از آیۀ ۱۲ سورۀ انعام: بگو از آن خداوند است، که بر خود رحمت را مقرر داشته است.

[۷] خداوند ما را متحد و دوری را از میان ما ببرد.

[۸] با اندکی اختلاف دو بیت از ترجیعات سناعی غزنوی، در مصیبت ضیاء الدین محمد.

[۹] با اندکی اختلاف بیت دوم رباعی شماره ۱۶۶۵ مولانا.

[۱۰] رباعی ۱۱۰۱ مولانا و ترجمه استاد سبحانی: در دل من دربارۀ شوق و عشق عبارات و فصلهایی است که شرح آنها با نامه‌ها و پیکها ممکن نیست، من منتظر فرصتم و احوال هم مانع است که ما گرد هم آییم تا من بگویم و تو بشنوی.

[۱۱] از امثال: عاقل را اشارتی بس است.

[۱۲] ترجمۀ استاد سبحانی: زیرا عاقل می‌گوید و فراموشش می‌کند، اما برای عاشق هزار اشاره کافی نیست، زیرا عاشق می‌گوید و اشاره می‌کند، این تنها برای فهم مسئله نیست، بلکه برای احساس لذّت است، در ظاهر و باطن هم به معشوق دلالت می‌کند و به یک اعتبار نوعی عذرخواهی است.

[۱۳] حواشی استاد فروزانفردر فیه ما فیه: ظاهراً مقصود کتاب تنبیه فی فروع الشّافعیّه، باشد تألیف ابو اسحق ابراهیم بن علی شیرازی متوفی ۴۷۶ که یکی از کتب متداولۀ فقه شافعی بوده است.

[۱۴] توضیحات استاد سبحانی: کتابی است در فروع از امام محمّد غزّالی درگذشته ۵۰۵ ق.

[۱۵] حواشی استاد فروزانفر در فیه ما فیه: کتابی است مفصّل در فقه از تألیفات ابوحامد محمّد غزّالی (۴۰۵-۵۰۵) که از کتب درسی فقه به شمار است.

[۱۶] توضیحات استاد سبحانی: کتابی دیگر است در فروع از امام محمّد غزالی.

[۱۷] توضیحات استاد سبحانی: کتابی در فروع آیین حنفی است از ابی الحسن عبیدالله بن حسین کرخی حنفی درگذشته ۳۴۰ ق.

[۱۸] بخشی از آیۀ ۷۵ سورۀ انفال: و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خدا سزاوارترند.

[۱۹] به کامل‌تریت صورت.

[۲۰] بخشی از آیۀ ۳۲ سورۀ مائده: و هرکس کسی را زنده بدارد مانند این است که همه مردم را زنده داشته باشد.

[۲۱] برگرفته از حدیث نبوی و ترجمۀ کل آن: یک ساعت دادگری بهتر است از عبادت هفتاد سال با شبزنده‌داری و روزه‌داری و یک ساعت حکم ناحق سخت‌تر و گرانتر است نزد خدا از گناهان شصت سال.

[۲۲] آیۀ ۹ سورۀ طارق: روزی که رازها از پرده بیرون افتد.

[۲۳] ما سپاس آن بجای می‌آوریم و خدا پاداش می‌دهد.

[۲۴] آیۀ ۴۰ سورۀ نساء: خداوند به اندازه ذره‌ای نیز ستم نمی‌کند، و اگر حسنه‌ای باشد به آن دو چندان پاداش می‌دهد و از پیشگاه خود پاداش بیکران می‌بخشد.

[۲۵] احترام به عشاق، بزرگواری است چون عاشقان جماعتی ناتوان هستند. شاعر این بیت یافت نشد.

[۲۶] آیۀ ۱۵ سورۀ مریم: و بر او در روزی که زاد، و روزی که در می‌گذرد و روزی که زنده برانگیخته می‌شود، درود باد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *