مکتوبات مولانا – مکتوب ۷۶ – به فخرالدّین علی صاحب‌عطا، درخواست مشیخت خانقاهی به حسام‌الدّین چلبی

سعادت و اقبال مجلس عالی ملک الوزرا، آصف الزّمان، عمدةُ السَلطنةِ، اب الملوک والسّلاطین، مغیث الاسلام والمسلین، باسطُ العدل فی العالمین، منشی الخیرات و الکرامات، صاحب اعظم دستور معظّم ادام اللهُ عُلوَّهُ و خلّد دولته و لازال السّعد له خادماً والاقبال لرکابه ملازماً، مستدام و مخلّد و رفیعُ الدّرجات، هر روز بر تقادم ادوار و تجدّد اطوار اسباب رفعت و کامرانی و مکانت ممهّدتر و مشیّدتر داراد، اِنَّهُ مُجِیبٌ الدّعا[۱].
سلام و دعا از این داعیِ مخلص و هواخواهِ صادق مطالعه فرماید و آرزومندی به لقای غرّۀ همایون و زیارت مغتنمش غالب و باعث داند. و چون فرط رغبت و میلِ همّتِ عالی لازال عالیاً پیوسته نگران است به سوی محتاجان و مستحقّان و مظلومان، خاصّه اهلِ تقوی و اهلِ دین که خلاصۀ وجود، ایشان‌اند، واجب آید ابوابِ خیر و مصارفِ احسان بر رأی عالی عرض داشتن تا به حُسنِ سعیِ ملک الوُزرا آب در جوی خیراتِ خود پیوسته روان باشد و زمین مزرعۀ آخرت به آبِ طاعت و احسان سیراب گردد.
در این احوال، فخرالمشایخ والابدال، ابایزیدالعصر، جنید الزّمان، اوحدالرّجال، حسام الدّین ادام الله برکته پوشیده نباشد که روزگارِ عزیزِ او مستغرق خلوات و مراقبات است و لاشک که اسبابِ دنیا در خلل باشد. حق تعالی از برای سعادتِ خلق، اولیای خود را از خزانۀ خاصِّ خود روزی نرساند به کمالِ قدرت تا حوالۀ ارزاقِ ایشان به خلق باشد، از برای ابتلا و امتحانِ خلق است که می‌فرماید از زبانِ عیسی علیه السّلام: مَنْ اَنصَارِی اِلَی اللهِ[۲].
حق تعالی قادر بود بر نصرت او، از خلق نصرت خواستن جهتِ رحمتِ خلق است. و همچنین مصطفی را صلی الله علیه وسلّم می‌فرماید: حَسْبُکَ اللهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ[۳]، و می‌فرماید: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُمْ[۴]، از برای رحمتِ خلق که هر کس را میسّر نشود همرازِ حق بودن، الّا اگر خواهند که با حق تعالی دوستی کنند با اولیای حق دوستی کنند و ایشان را یاری دهند به مال و نفس و آنچه ممکن باشد و ایشان را همچون دیگران نپندارند، اگرچه:
اندرین راه چو طاوس به کارست مگس[۵]
هیچ صاحبِ تمییزی برابر ندارد طاوس و مگس را، می‌فرماید که غنیمت دارید این طایفۀ غریبِ نادر را تا روزی که دولتِ ایشان درآید و آن روزگار به مرادِ ایشان باشد، شما را دستگیر شوند و حسرت نخورید و نگویید: فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ، وَ لَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ[۶]، که آن روز هیچ دوست، دوستی را دست نگیرد الّا آن کس را که با اولیای حق دوستی کرده باشد که: الْاَخِلَّآءُ یَوْمَیِذٍ بَعضُهُمْ لِبَعضٍ عَدُوٌّ اِلَّا الْمُتَّقِینَ[۷]. اگر در این عصر کسی جز ملک الوزرا ضاعف الله علوّه بودی که بر عظام خیرات موفّق بودی، این زحمتِ پررحمت هم بدان حضرت دادہ نشدی.
آنچه حالی خالی شده است مسکنی است که شیخ صدرالدّین دامت برکته از آنجا نقل کرده است، اگر ارزانی فرماید عظیم به موقع باشد و بر این داعی منّت‌ها باشد و بر حلقۀ اهلِ خیر که ملازمِ دعااند، جاوید مسندِ خیرات و مصدرِ سعادات باد.

—————————-

[۱] اوست پاسخ دهندۀ دعا.

[۲] بخشی از آیۀ ۵۲ سورۀ آل عمران: یاوران من در راه خداوند کیستند؟.

[۳] بخشی از آیۀ ۶۴ سورۀ انفال: خدا و مؤمنانی که پیرو تو هستند تو را کافی است‌.

[۴] بخشی از آیۀ ۷ سورۀ محمّد: اگر [دین‌] خدا را یاری دهید، شما را یاری می‌دهد.

[۵] با اندکی اختلاف مصرعی از قصاید سنایی غزنوی.

[۶] آیۀ ۱۰۰ و ۱۰۱ سورۀ شعرا: حال هیچ شفیعی نداریم، و نه دوستی مهربان.

[۷] آیۀ ۶۷ سورۀ زخرف: دوستان در چنین روزی، بعضی دشمن بعض دیگر باشند، مگر پرهیزگاران‌.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *