مولانا جلال الدین – بدیع الزمان فروزانفر – فصل سوم – نامه و غزل دوم

ای ظریف جهان سلام علیک
ان دائی و صحّتی بیدیک
گر به خدمت نمی رسم به بدن
انما الروح و الفؤاد لدیک
گر خطابی نمی رسد بی حرف
پس جهان پر چرا شد از لبیک

نحس گوید تو را که بدّلنی
سعد گوید ترا که یا یک سعدیک
آه از تو بر تو هم به نفیر
آه المستغاث منک الیک
دارو درد بنده چیست بگو

قبلة النّور ذقت من شفتیک
شمس دین عیش دوست نوشت باد
زان که پیدا شده است في عینیک

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *