مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: بزرگداشت مراقبه و محاسبه در نظر ارباب سیر و سلوک

علاوه می‌کنم که عرفا و مشایخ سیر و سلوک حالت مراقبه و توجه به باطن و همچنین مراقبه به معنی محاسبۀ نفس را بسیار اهمیت می‌دهند، مولوی در ابیات ذیل به هر دو معنی اشاره‌ کرده است
گر مراقب باشی و بیدار تو/ هر دمی بینی جزای کار تو
چون مراقب باشی و گیری رسن/ حاجتت نآید قیامت آمدن
یعنی چون در حال مراقبه سررشتۀ کار به دست تو آمد و به حبل الله متمسک شدی دیدۀ قیامتی تو باز می‌شود و صورت ملکوتی رستاخیزی خود و دیگران را به مشاهدۀ قلبی می‌بینی؛ و همان حالت که همگان را مخصوص قیامت و «یوم تبلی السرائر» است، پیش از قیام قیامت، در همین دنیا بر تو دست خواهد داد
آنکه رمزی را بداند او صحیح/ حاجتش نآید که گویندش صریح
از بدی چون دل سیاه و تیره شد/ فهم کن اینجا نشاید خیره شد
ورنه خود تیری شود آن تیرگی/ در رسد در تو جزای خیرگی
ور نیاید تیر از بخشایش است/ نی پی نادیدن آلایش است
هین مراقب باش گر دل بایدت/ کز پی هر فعل چیزی زایدت
ور ازین افزون تو را همت بود/ از مراقب کار بالاتر رود
و در قصۀ صوفی که در میان گلستان سر بر زانوی مراقبت نهاد همان مراقبۀ صوفیانه را اراده کرده است
صوفیی در باغ از بهر گشاد/ صوفیانه روی بر زانو نهاد

ز: علم فعلی مقابل علم انفعالی
۷- فکر و اندیشه به معنی تصویر علمی و نقشه‌یی که برای ایجاد چیزی قبل از عمل در ذهن ترسیم شده باشد؛ نظیر نقشۀ عمارت که پیش از بنا در ذهن مهندس ترسیم و مطابق آن در ساختمان عمل شود.
این نوع علم را که مقدمۀ وجود معلوم است در اصطلاح فلسفه علم فعلی می‌گویند؛ مقابل علم انفعالی که فرع وجود معلوم است؛ یعنی صورت اشیاء موجود خارجی که در لوح ذهن نقش می‌بندد
بنگر اندر خانه و کاشانه‌ها/ در مهندس بود چون افسانه‌ها
از مهندس آن عرض و اندیشه‌ها/ آلت آورد و ستون از پیشه‌ها
چیست اصل و مایۀ هر پیشه‌یی/ جز خیال و جز عرض و اندیشه‌یی
جمله اجزای جهان را بی‌غرض/ درنگر حاصل نشد جز از عرض

ح: حرکت دماغی در معقولات مقابل تخیل
۸- هشتمین معنی فکر و اندیشه، حرکت دماغی است در معقولات و روشن‌بینی در امور معنوی که به یک اعتبار ممکن است آن را هم مشمول معنی دوم قرار بدهیم.
چون در معنی زنی بازت کنند/ پَر فکرت زن که شهبازت کنند
پر فکرت شد گل‌آلوده گران/ زان‌که گِل‌خواری تو را گِل شد چو نان

ط: فکر مرادف حدس
۹- فکر و اندیشۀ مرادف «حدس» که در نظر عرفانی برگشت آن به همان معنی اول می‌شود که الهام ربانی و وحی آسمانی است.
توضیحاً فکر به طوری که گذشت در اصطلاح فلسفه و منطق مرکب از دو حرکت ذهن است؛ اول از مطالب به مبادی؛ آنگاه از مبادی به مطالب اما حدس آن است که لُب امور و حقایق اشیاء در نفس القاء شود؛ بدون این‌که احتیاج بدو حرکت ذهنی داشته باشد.
و به عبارت دیگر حدس، باز یافتن حد اوسط قیاس و علت اصلی امور است؛ بدون رنج و کاوش و تجشُّم ذهن در سبر و تقسیم و ترتیب قیاس ؛ و قوت حدس و فراست خود مرتبه‌یی از مراتب نبوت و ولایت است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *