مولوینامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۹۷ – نبوت و ولایت
گوشهای از این مطلب را در مباحث قبل تحت عنوان «نبوت تشریعی و ولایت تصرفی» و«انقطاع نبوت تشریعی و دوام ولایت تکمیلی» نشان دادیم[۱]؛ اینک گوشهای دیگر از آن را روشن میکنیم
نبوت یا «پیغامبری» عبارت است از مقام بعثت روحانی برای تبلیغ احکام حلال و حرام شریعت الهی؛ و این امر را که در واقع سفارت و قانونگذاری از جانب خداوند؛ و دعوت خلق به اطاعت و فرمانبرداری از آن احکام و مقررات است «نبوت تشریعی» و «نبوت تقنینی» و «رسالت» میخوانند؛ در مقابل «نبوت تفریعی» یا «تعریفی» و «نبوت تعلیمی» و «ارشادی» و «عرفانی» که مقام هدایت و راهنمایی خلق است به خالق، با رعایت مصلحت دنیا و آخرت، و این قسم نبوت با «ولایت» ملازمه دارد
و رسول اولوالعزم[۲] در اصطلاح پیغمبری است که دارای شریعت و کتاب و آیین تازه باشد؛ به طوری که آیین پیشین را منسوخ سازد.
اما «ولایت» عبارت است از مقام ارشاد و رهبری خلق به طریق فلاح و رستگاری؛ با قدرت تصرف در نفوس، و اصلاح اخلاق و تطهیر درون بشر از پلیدیهای گمراهی و مفاسد عقلی و دینی و دنیاوی؛ و بدین سبب آن را «ولایت تکمیلی» میگویند.
ولایت با نبوت تفریعی ملازمه دارد؛ بدین معنی که هرکجا ولایت وجود داشته باشد؛ ناچار نبوت تفریعی نیز وجود خواهد داشت.
اما نسبت منطقی مابین ولایت و نبوت تشریعی، از جنبۀ مفهوم و تجزیۀ عقلی، عموم و خصوص من وجه است؛ به این جهت که ممکن است تنها منصب ولایت باشد بدون وظیفۀ قانونگذاری و آوردن آیین تازه؛ و هم ممکن است که محض تعهد و التزام وظیفۀ ابلاغ احکام رسالت باشد؛ بدون تصرف در نفوس «ما عَلَی الرَّسُولِ اِلاّ الْبَلاغُ»؛ و گاه هر دو منصب مجتمع شوند چنانکه در وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت و دیگر انبیای اولوالعزم بود سلام الله علیهم اجمعین.
بعضی نسبت عموم و خصوص مطلق گفتهاند؛ بدین معنی که هرکجا رسالت و نبوت تشریعی باشد ولایت تصرفی تکمیلی نیز هست؛ اما هر ولی، لازم نیست که دارای مرتبۀ رسالت نیز باشد.
شیخ محمود شبستری در گلشن راز میگوید
نبی چون آفتاب آمد، ولی ماه/ مقابل گردد اندر لی مع الله[۳]
نبوت در کمال خویش صافی است/ ولایت اندر او پیدا نه مخفی است[۴]
[۱] عنوان اول در مجلد اول است ص ۵۸۶ و عنوان دوم در همین مجلد حاضر است.
[۲] این اصطلاح مأخوذ است از آیۀ کریمۀ سورۀ احقاف «فَاصْبِرْ کما صَبَرَ اُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ ج ۲۶ سورۀ ۴۶». و رسولان اولوالعزم موافق قول مشهور مفسران پنج تن باشند، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد بن عبد الله سلام الله علیهم اجمعین.
[۳] شود اندر مقابل لی مع الله: خ.
[۴] برای تفسیر این دو بیت و بخشی از مطالب دیگر رجوع شود به شرح گلشن راز «شمسالدین محمد لاهیجی نوربخشی» تألیف سال ۸۷۷ ه.ق.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!